.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

‌‌‌‌‌‌انسان سفر دشوار و پرخطری را برای رسیدن به سعادتی که مقصود الهی است، در پیش دارد. سفر در این راه بدون راهنما و هم‌سفری آگاه و دانا، بدون شک به دورافتادگی و نهایتاً مرگ مسافر می‌انجامد. ارواح متعالی راهنمایان سفر به سوی حق‌اند.
‌‌‌سرسپردگی, ایمان و عشق به خداوند و به روحی متعالی، ما را از خطرات این سفر مصون می‌دارد. روح متعالی وسیله و مجرایی است که ما را به حضور خداوند می‌رساند و در نزدیکی به آن حضور است که خواسته‌ها و آرزوهای به حق‌مان تحقق می‌ یابند و انسان به پیوند با روح خدا نائل می‌شود.
آنچه در وادی ارتباط با ارواح متعالی خطر ساز است، توهم و استنباط نادرست نسبت به هویت ارواح است. مهم نیست ارتباط به چه شکلی برقرار شده باشد، به صورت ذهنی یا در بیداری یا در رؤیا. برای تشخیص هویت ارواح این‌که آیا ارتباط با روحی متعالی گرفته شده یا با روحی سطح پایین و یا حتی پلید، باید نشانه‌هایی را در نظر گرفت:

ارواح متعالی و پاک تنها زندگان را به سوی اعمال خوب تشویق و ترغیب می‌کنند و تناقضی در حرف‌هایشان وجود ندارد. دیده شده که روحی پلید در ابتدای ارتباط برای اغفال شخص، از خداوند حرف زده و بعد که نفوذ خود را شدیدتر کرده است هویت خود را آشکار کرده است. گاهی نیز روح از خدا گفته و خود را از طرف او معرفی کرده ولی شخص را به اموری نادرست تشویق کرده است.
▪ ارواح متعالی اغلب در هنگام گرفتاری و سختی و یا در هنگامی‌که شخص از آنها خواسته باشد به سوی فردی می‌روند و بدون رضایت با فرد، تماس برقرار نمی‌کنند و در امور او دخالتی نمی‌نمایند. اما ارواح پلید همانند دزدان، وارد می‌شوند و ناغافل هجوم می‌آورند.
▪ در کمتر تجربه‌ای روح متعالی خود را معرفی کرده است. بلکه راهنمایی و کمک خود را انجام داده و بدون هیچ درخواست شخصی یا مادی‌ای رفته است. اغلب کسانی‌ که با روحی متعالی روبرو شده‌اند خود، نامی برآنها نهاده‌اند، «حضرت علی بود»، «او خود مسیح بود»،... ولی نامی از دهان آنها نشنیده‌اند.
▪ تجربه‌کنندگان، در حضور روح متعالی احساس عشق، ایمان، رهایی و شادی بسیاری داشته‌‌اند و گاه از نور عجیبی که در برخی موارد مانع از دیدن واضح روح می‌شده و از او ساطع بوده، حرف می‌زنند و بعد از پایان ارتباط، احساس دلتنگی و خواست شدید برای دیدار مجدد با آن روح را داشته‌اند.

 


▪ ارواح متعالی بسیار کم اتفاق می‌افتد که خبری از آینده بدهند و پیشگویی کنند مگر آن‌که قصدی الهی در پشت آن باشد و این نیز بندرت صورت می‌گیرد. زیرا رسالت ارواح متعالی راهبری انسان بسوی خداوند و کمک به او در جهت حرکت به‌سوی قصد الهی است. در واقع خبر آوردن از آینده و باز کردن باب تفال، دزدی از غیب محسوب می‌شود.
● احضارکنندگان ارواح مورد لعن و نفرین خداوندند
‌‌‌لعن خداوند بر جادوگران و احضار کنندگان ارواح است و بزرگترین بلا و مصیبت گرفتار شدن به نفرین پادشاه جهان است. کسی که لعن خداوند را به همراه دارد قادر نیست که با ارواح متعالی در ارتباط قرار گیرد. کسانی که احضار ارواح می‌کنند یا ادعای آن را دارند، نمی‌توانند ادعای ارتباط با ارواح متعالی را داشته باشند.
‌‌‌طبق تحقیقات محققین درباره جلسات احضار ارواح، نمی‌توان ارواح متعالی را به دلخواه احضار کرد زیرا آنان تنها به عشق و ایمان پاسخ می‌دهند و نه به زور و اجبار و وسوسه. آنها برتر از آنند که بتوان به آنها امر و نهی کرد و دستور احضار در جلسه‌ای را به آنها داد.
‌‌‌اما برخی تصور می‌کنند که در جلساتی که گاه در آن‌ها وقایعی بسیار عجیب و دور از باور رخ می‌دهد، برای مثال صدای ضرباتی به میز و صندلی بدون دخالت وسیله‌ای مادی به گوش میرسد, روحی به طور کامل یا ناقص تجسد می‌یابد و یا مدیومی غیب می‌گردد و...، توسط ارواح متعالی انجام می‌شود زیرا این اعمال از نظر آنها بسیار فوق‌العاده هستند.
‌‌‌اما در واقع در این جلسات که به قصد پیش‌گویی و آینده‌بینی, تحقق خواسته‌ای (که اغلب هم محقق نمی‌شود) و یا کسب منافع مالی و شخصی و یا حتی جلب توجه مدیومی یا آزمایش محققی، برگزار می‌شود, ارتباط با ارواحی که دارای مرتبه بالایی هستند، بسیار بعید است. ارواحی که در این جلسات حاضر می‌شوند و این اعمال را انجام می‌دهند, عمدتاً تنها ارواحی هستند با آگاهی پایین که شعور و آگاهی و قدرت خاصی ندارند و یا ارواح پلید و شرورند که تنها افکار پلید و شرورانه خود را به حضار جلسه القا می‌کنند.
‌‌‌هر کسی که دارای عشق و نیت متعالی و خواست به حق باشد، بدون تردید از طریق راه‌های توصیه شده خداوند، با ارواح متعالی ارتباط برقرار خواهد کرد اما اشخاصی که قصد و نیتی ناپاک دارند، با برپایی جلسات احضار ارواح, تنها ارواح شرور را در اطراف خود جمع می‌کنند
.



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1464
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

بزرگترین راز زندگی ما قانون جذب است. قانون جذب بیان می کند هر چیزی مشابه خود را جذب می کند. بنابراین وقتی تو راجع به چیزی فکر می کنی، در همان زمان مشابه همان افکار را بسوی خودت جذب می کنی. گویی افکار از جنس آهنربای مغناطیسی هستند و موج می فرستند. بنابراین اگر فکری از ذهنت بگذرد، امواج آن به اطراف منتشر می شود. حال اگر ااین افکار را در ذهنت نگه داری و دائما به آن فکر کنی و به قول معروف آنها را پرورش بدهی، قدرت مغناطیسی آنها چندین برابر شده و قادر خواهد بود تمام امواج مشابه و هم فرکانس خود را به سوی خود جذب نماید و اینجاست که قانون جذب شکل می گیرد.
گویی مغز ما به مانند یک دکل مخابراتی است که دائما امواجی به کائنات می فرستد. کائنات نیز به این امواج پاسخ می دهند. به این ترتیب هرکس با جذب امواج مشابه خود دنیای آینده خود را رقم می زند.
مدتهاست که این جملات به عناوین و اشکال مختلف از گوشه و کنار دنیا شنیده می شود. برخی نیز به آن رنگ و بوی تبلیغاتی داده اند و از قانون جذب به عنوان تنها راز زندگی انسانها یاد می کنند و با این کار عده ای را دور خود گرد آورده اند.
آیا افکار واقعا می توانند امواجی از خود منتشر کنند؟
جنس این امواج از چیست؟
آیا واقعا امواج این قدرت را دارند که امواج مشابه خود را جذب نمایند؟
چگونه می تواند این امواج را تغییر داد و آنها را کنترل کری؟
آیا واقعا این امواج هستند که آینده ما را تشکیل می دهند؟
اینها همه سوالاتی هستند که حداقل تا به امروز کسی نتوانسته به طور یقین از آنها پرده بردارد هرچند تحقیقات در این را ه ادامه دارد و پیشرفتهایی نیز حاصل شده است.
مطالبی که در زیر آورده شده است حاصل گشت و گذاری در اینترنت و برخی کتابهای مربوطه است. سعی شده خلاصه ای از این مطالب بدون در نظر گرفتن نظر شخصی مطرح شود. در نهایت تصمیم گیری در مورد صحت و سقم آنها به عهده شما خوانندگان است.


● هاله چیست؟
هاله عبارت است از نوعی تشعشع مغناطیسی لطیف که از نیروهای اتریک و سایر میدان های انرژی ایجاد می شود. بهتر این اینطور بگوییم که تمامی موجودات زنده در اطراف بدن خود داراری هاله ای از انرژی هستند که امواج حاصل از آن به طور دائمی در حال تشعشع هستند. این امواج را می توان به شبیه امواج گرمایی دانست که هستند که یک روز داغ از سطح زمین بیرون می آیند.
هاله بین ها بر این باورند که کیفیت و اندازه هاله موجودات غیرزنده در غالب موارد یکسان بوده و کمتر تغییر می کند. ام این در مورد موجودات زنده صادق نیست چراکه فرایندهای حیاتی منجر به کسیل داشتن انواع امواج می شوند که هاله موجود را در زمانهای مختلف تغییر می دهند. این موضوع البته در مورد انسان از پیچیدگی بسیار زیادی برخوردار است. چراکه قدرت تفکر، تصمیم گیری، تجسم، هیجانات متنوع و آمیخته، تفکرات انتزاعی و تخیل بسیار فعال و پویای انسان در هر زمان منجر به تولید طول موجهای بسیار متنوع امواج الکترومغناطیسی می شود. آنها همچنین بر این باورند که می توانند با دیدن این امواج از صحت و سلامتی کارکرد بدن و روح فرد اطلاعاتی را به دست بیاورند.برای ترسیم شکل این هاله آنها میدان های مغناطیسی دور آهنربا را نمونه خوب و البته بسیار ساده هاله می دانند.
هاله در طول زمان توسط افراد مختلف دیده شده و نامهای مختلفی گرفته است. مثلا در ادیان باستانی آنرا آکاشا می نامیدند. زرتشتیان به آن آتش ذیروح یا آتش جاویدان می گفتند.در زبان سانسکریت نام آر به معنی پرده چرخ را برایش انتخاب کرده بودند چراکه این امواج شبیه چرخی از جسم به بیرون ساطع می شد. انگلیسی زبانها لغت Aura به معنی هوا را مناسب نامگذاری هاله دانستند. اطریشی ها به آن اود به معنی خود می گویند. روسها آنرا انرژی بیوپلاسمیک و چکها به آن سایکوترانیک لغب داده اند.
در این میان بد نیست نامی هم از دکتر مسمر ببریم که حدود ۲۰۰ سال قبل به وجود این امواج پی برد و سعی کرد با به کار گیری آن بیمارانش را شفا دهد او هاله را مغناطیس حیوانی دانست. سبک او در درمان امروزه به مسمریسم شهرت دارد.
اولین بار بارون ریخن باخ و کاردل دویرل اطریشی در سال ۱۸۶۷ به کشف هاله ها علاقه مند شدند. تلاشهای ایندو بعدا توسط سیمون کرکیـن روسی پی گیری و در نهایت به اختراع دوربینی منجر شد که به میکروسکوپهای الکترونی مجهز بود. این دوربین ویژه قادر بود با سرعت ۷۵ تا ۲۰۰ هزار ارتعاش در ثانیه از میدان انرژی عکسبرداری کند. و این آغازی بود برای ورو به دنیای اسرار آمیز انرژی هاله چیزی جدای از زندگی ما انسانها نیست. شما هر روز عادت کرده اید با آن زندگی کنید. آنرا لمس کنید. احساس کنید و حتی از آن استفاده کنید. بهتر است بگوییم تصور اینکه روزی پا در رنیایی بگذاریم که موجوداتش هاله ای نداشته باشند برای هرکسی دشوار است.
خیلی ها اتقاقات غیر مترقبه و عجیبی را که در محیط اطافشان رخ می دهد را احساس می کنند. خصوصا اگر این اتفاق دامن عزیزانشان را بگیرد.
در تاکسی نشسته اید. هوا سرد است و باران می بارد و شما شیشیه ها را بالا کشیده اید. تاکسی پشت ترافیک با سرعتی حدود ۱۰ کیلومتر در حال حرکت است و شما به مردی که رویش به شما نیست و در پیاده رو راه می رود خیره شده اید. به ناگهان متوجه می شوید او نگاه شما را درک کرده و سرش را به سمت شما برمی گرداند.
از داستانهای کتابها و رمانها که بگذریم، حتما اتفاق افتاده به یک مهمانی دعوت شوید و احساس خفگی کنید. بدون شک اگر بتوانید حتما در اولین فرصت آنجا را ترک خواهید کرد و گرنه دچار سنگینی نفسها، بیقراری اندامها، سردرد، سرگیجه و علائم مختلفی می شوید که همگی از وجود چیزی غیر عادی خبر می دهند.
در بازار به دنبال یک مانتو مناسب برای سرکار رفتن می گردید که ناگهان کفشی ورزشی به چشم شما زیبا می آید، اگر با تجربه باشید به حرف دلتان گوش می کنید و آنرا خریداری می کنید چون تجربه ثابت کرده این کفش مناسب شماست. به شرطی اینکه در خریداری کفش اهل هوسرانی نباشید.
از خیابانی رد می شوید و در احساس می کنید آنجا را می شناسید. با خود می گویید لابد قبلا اینجا آمده ام یا اینجا را در خواب دیده ام. به طرز عجیبی علاقه مند می شوید از ماشین پیاده شوید و قدری در آنجا قدم بزنید. انگار هوای آنجا بویی آشنا می دهد.
به راستی عامل دیگری به جز میدان های نامرئی انرژی می توانند این وقایع روزمره شما را توجیه کنند؟
تحقیقات دکتر کیلز ثابت کرد که هاله اطراف بدن از سه باند مشخص تشکیل شده است:
۱) باند اول باند باریکی است که حدود نیم سانتی متر ضخامت دارد و درست روی پوست ما قرار گرفته است.
۲) باند دوم حدود ۵ سانتیمتر عرض دارد و از همه لایه های دیگر روشنتر است که هاله بینها به آن اورای داخلی می گویند.
لایه بعدی اورای خارجی است که حدود ۱۵ سانتیمتر پهنا دارد و دارای زمینه مه آلود و خاکستری رنگ است. اورای خارجی دارای ۴ باند رنگی است که در بین آنها معمولاً یک رنگ غلبه دارد.
او همچنین کشف کرد در بین امواجی که از سمت چپ خارج می شوند رنگ سبز غلبه دارد این درحالیست که امواج راست ما آبی را ترجیح می دهند.
رنگ هاله فاکتوری متغیر است و هماهنگ با احساسات، هیجانات، تخیلات و افکار ما تغییر می کند و این تغییرات همانهایی هستند که همه قادر به درک آن هستند البته با شدت و ضعف.به طور کلی رنگ های روشن و ته رنگ های براق نشانگر انرژی مثبت یا خالص هستند. هرچه رنگ ها واضح تر و درخشان تر باشند شخص دارندة آنها دارای صفات مثبت تری است و هرچه این رنگ تیره تر شود معنایش اینست که فرد در شرایط خوب روحی قرار ندارد و به قول معروف انرژی منفی صادر می کند.
هاله ها جزئیات بسیار زیادی را در خود پنهان کرده اند. برخی از هاله بینها معتقدند با مشاهد هاله افراد و البته محاسباتی نه چندان پیچیده قادر به محاسبه روز، ماه و سال تولد افراد هستند.
● کارلوس کاستاندا:
کاستاندا یک نسان شناس سرشناس است. او یک دانشجوی معمولی دانشگاه کالیفرنیا بود تا زمانی که برای کار بر روی گیاهان دارویی به شما مکزیک سفر کرد و در آنجا با قبایل سرخپوستان بومی آشنا شد. در یکی از سفرهایش با فردی به نام دون خوان آشنا شد. دون خوان پیشوایی پیر و دنیا دیده است که با دیدن کاستاندا احساس می کند مرید خود را یافته است و بنابراین آنچه را که لازم است از ابعاد ناشناخته دنیا برای او آشکار می کند. خرد باستانی تولتکهای کهن، که به عنوان ساحری یا ناوالیسم شناخته شده است، موضوع اصلی آموزش کاستانداست.
در اساطیر باستان از ناوال زیاد صحبت می شود. ناوال شخصی است که می‌تواند خودش را به حیوان تبدیل کند، زیرا که یاد گرفته استکه چگونه خودش را به شکل یک حیوان در رویا ببیند. ورای این اعتقادات ابتدایی حقیقت ساحری خودکاوی است. و هدف از این خودکاوی تلاش برای کشف سطوح نیمه هشیار آگاهی است. آنها بر این باور بودند دنایی درون انسان خلاصه ای از دنیای پهناور اطراف ماست و کشف عناصر ناشناخته آن راه مطمئنی برای درک دنیای پیرامون ماست.
کارلوس در کتابهایش تلاش ارزنده‌ای را انجام داده تا ناوالیسم را از جو روستایی و زبان بسیار عامیانه اش به زبان دنیای مدرن بیاورد. بی شک در این انتقال برخی مفاهیم ارزنده آن فدا شدند اما تلاش او در شناسایی عرفان سرخپوستی به جهان تمدن زده و تکنولوژی پرست غرب ارزشمند است.
هرکسی می تواند به این دانش دست پیدا کند تنها می بایست با همه وجود آنرا طلب کند و زندگی خود را وقف آن نماید. ناوالیسم قرص مسکنی نیست که ما هر قدر خواستیم بخوریم و ناپرهیزی کنیم و بعد آنرا با یک لیوان آب میل کنیم و توقع داشته باشیم همه چیز درست می شود. بلکه یک پیرو ناوالیسم زندگی خود را در تمرین و مراقبه دائمی می گذراند.تولتکها میدانهای انرژی اطراف موجودات را می دیدند. آنها برای توصیف آن از واژه «انسانهای دو نسخه‌ای» استفاده می کردند.
سر نوشت کارلوس قرار گرفتن در میان یکی از مراحل سیر و سلوک گروه ناوال بوده است. هرچند به اعتقاد ناوالها او معنای کامل ناوالیسم را درک نکرد اما تلاش او در ارائه آن به هموطنانش شایسته تقدیر است.
● نظریه اکولوژی یا بوم شناسی
بهتر است دنیا را مملو از موجوداتی زنده و غیر زنده بدانیم که همگی قادرند دور خود یک حوزه انرژی درست کرده و بدین ترتیب بر یکدیگر تاثیر بگذارند. این بدان معناست که فقط شما نیستید که بر محیط خود تاثیر می گذارید، بلکه تک تک اجزاء محیط به نوعی بر شما موثرند و در نهایت این برایند انرژی است که مسیر حرکت یک موجود را مشخص می کند. در این سیستم شما به صورت فردی در درون سیستم پیچیده روابط در نظر گرفته می شوید. عجیب نیست که افکار، هیجانات و احساسات شما محیط را تغییر دهند و عناصر همخوان با خود را جذب نمایند. درست مثل فردی سرمایه دار و بازاری که تصمیم به ازدواج بگیرد. بی شک او یا دختری را پیدا می کند که بسیار اهل مال و منال دنیاست یا برعکس دختری فقیر . در واقع مهم نیست که همسر او پولدار است یا فقیر بلکه مهم اینست که هر دوی آنها به مقدار زیادی در مورد پول و ثروت فکر می کنند. اگر از آنها سوال کنید آدمها را چگونه می بینندف بی شک یکی از معیار های آنها در تقسیم بندی هایشان وضعیت مالی آنهاست.
● علم شناسی پوپر
در انتها بد نیست بدانید پوپر نظریه پرداز علم شناسی بر این باور است که با گسترش روز افزون دانش بشر باید راهی را یافت که بتوان با کمک آن علم را از غیر علم تفکیک کرد وگرنه روزی خواهد رسید که مطالب آنقدر گسترده و پیچیده می شود که اینکار غیر ممکن می شود.
نظریه او در این باب بسیار دقیق و جالب توجه است. که البته در این خلاصه قادر به توضیح آن نیستیم تنها به یک فاکتور آن اشاره می شود. او مطلبی را علمی می دانست که قابلیت ابطال پذیری داشته باشد یعنی مطلب به گونه ای باشد که شما بتوانید با دلایلی آنرا رد یا اثبات کنید. از نظر او اینکه انسان واجد ناخودآگاه است علمی نیست چون هیچ کس نمی تواند آنرا اثبات را رد نماید.
از طرفی شاهد این هستیم که دانش امروز آرام آرام از فلسفه بافی و خیال پردازی به سمت تجربه گرایی حرکت می کند. دگر مهم نیست که فلان ویتامین در آزمایشگاه از سرطانی شدن پستانهای موشها جلوگیری کند، بلکه مهم این است که از نظر آماری آیا خوردن آن بر روند درمان و طول عمر مبتلایان به سرطان سینه موثر بوده است یا خیر؟
در این میان مبنای مثلا اگر تجربه ثابت کند مثلا خوردن پوست هندوانه یا مالیدن پودر بال مگس یا حتی ورد خواندن و دعا نویسی برای پیشگیری از زخم معده خوب است هیچ لزومی ندارد مردم تا کشف دقیق ماده موثر و چگونگی تاثیر این روش خود را از این نعمت محروم سازند به خصوص که عمر کوتاه است و بشر در کشف جزئیات دنیا ناتوان
پس تا اطلاع ثانوی توصیه من به شما این است که از این قانون تا آنجا که می توانید استفاده کنید



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1403
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

بسیاری از مردم به سنگها و جواهرات صرفاً از دید زیور آلات و زیبایی و با قیمت و ارزش آن می نگرند. اما بعضی از

مردم به شانس و اقبال و نحس و شوم اثرات سحر و درمانی سنگها باور دارند.

صدها سال قبل اهل فن از فوائد سنگها و جواهرات استفاده می کردند و دریافته بودند که این سنگها دارای خواص مغناطیسی و درمانی می باشند و حال در عصر حاضر با تکنولوژی پیشرفته ای که بشر حاصل نموده از نور و اشعه در علم و صنعت و طب استفاده می شود.
جواهرات دارای ۱- خواص مغناطیسی ۲- خواص طبی ۳- خواص سحری می باشند و ما باید این خواص را دقیقاً شناخته و در رابطه با طبع مزاج و عنصر خود و هم چنین برج و ستاره خود جواهر را انتخاب کرده و از آن استفاده کنیم.
بعضی از جواهرات با طبع و مزاج ما سازگار بوده و برای ما نیک می باشند، بعضی هم با طبع و مزاج ما مخالف بوده و به این ترتیب ناموافق با ما هستند.
علما بر این عقیده اند که رنگ، فلز، سنگ و کلا تمامی اشیائی که ما از آنها استفاده می کنیم و در زندگی و رفتار و کردار ما تأثیر گذار بوده و اثر خاص خود را دارد.
خوبی و بدی سنگها زمانی برای ما معلوم می شود که از آنها استفاده کرده و آن را تجربه کنیم. لذا ضرورت دارد که در مورد سنگها شناخت پیدا کرده و ماهیت و خواص آنها را دریابیم و از سنگهایی که موافق با طبع و مزاج و عنصرما و موافق با برج و ستاره ماست استفاده کرد و از سنگهایی که با ما موافق نیستند استفاده نکنیم.


◄خواص طبی الماس

حکمای یونانی چنین می گویند که مزاج الماس گرم و خشک بوده و درجه کم آن مزاج سرد و خشک دارد. استفاده تعلیق از آن یعنی به صورت گردنبند تقویت کننده قلب است، در کتاب مخزن الادویه نوشته شده اگر الماس را بر شکم ببندید، ناراحتی و مشکلات دستگاه گوارش را دور کرده و هضم را آسان می کند، هم چنین معده را تقویت می نماید، اگر بیماران فلج لقوه، رعشه، جذر، صرع و کسانی که بیماریهای پوستی دارند، اگر در چشمه معدن الماس غسل کرده حمام کنند بیماری آنها درمان می گردد.
اگر به شکل مثلث ازالماس استفاده گردد بیماری صرع را درمان می نماید.
از پودر آن اگر دندانها را مسواک کنند، دندانها سفید و براق شده و بسیار محکم و سخت خواهد شد، اما هرکز اینکار را نکنید چون الماس زهر خطرناکی است و اگر داخل معده گردد آدمی را هلاک می نماید.
احیاناً اگر با چنین مسئله ای روبرو شدید علاج آن استفاده از شیر تازه گاو می باشد تا اینکه بهبودی کامل شود، سپس از ماهی استفاده گردد.
کشته الماس یبوستهای بسیار سخت را درمان می نماید برای قوت باه و زیادی عمر و تندرستی بسیار مفید است.

◄خواص طبی یاقوت

حکمای عرب و پارس می گویند که هر کس که یاقوت به همراه داشته باشد، ناراحتی های معده از او دور شده و به مغز طاقت و قدرت می دهد، اگر از کشته آن استفاده گردد غش، صرع، جنون، طاعون و خونریزی قاعدگی شدید درمان می گردد. گردش خون را تنظیم کرده و سموم را از بدن دفعه می نماید.
در مقابل نیش گزندگان پادزهر بوده و خونریزی شدید قاعدگی را درمان می نماید، خون را صاف کرده و نبض را کنترل کرده عادی می سازد و به روح آدمی طاقت می دهد.
اگر نزدیک چشم نگاه داشته یا از سرمه آن استفاده کنید، تمام امراض و شکایات چشم را دور می سازد، اگر نزدیک دهان باشد بوی بد دهان را از بین می برد، به دل استقلال داده و خوف و ترس را از بین می برد.

◄خواص طبی نیلم (یاقوت کبود)

حکما استفاده از نیلم را مفرح دل و دماغ دانسته و معتقدند که قدرت و دولت به آدمی داده و باعث می شود که آدمی در همه چیز ترقی نماید.
یک گرم از گشته نیلم و اگر در آب حل کرده بنوشند، صرع خفقان و طاعون را درمان می نماید. پادزهر بوده و خون را صاف می کند، سرمه آن مقوی بصر می باشد.
نیلم را بر روی سینه بیمار قرار دهید تب او را قطع می نماید، بر روی پیشانی اگر قرار گیرد فشار خون را کنترل می نماید.
بر روی چشم اگر قرار دهید چشم را پاک کرده و اگر حشره و کرم در آن باشد، بیرون خواهد آمد. ورم و لک چشم را از بین می برد. جوش و حساسیتهای پوستی را از بین برده و درمان می نماید.
کسانی که چشمان ضعیفی دارند اگر به نیلم نگاه کنند ضعف چشمان آنها برطرف خواهد شد.

◄خواص طبی زمرد

حکمای ایرانی و یونانی خواص طبی زمرد را به این ترتیب می دانند. هر کسی زمرد را به همراه داشته و یا آن را به شکل دارو استفاده نماید، ناراحتی و درد معده او را درمان می نماید، حرکت نبض را تیز و عادی می سازد، روح را تقویتی نماید.
برای گاز معده و استفراغ مفید بوده، زمرد از نظر برودت و یبوست در درجه دوم می باشد. اگر کسی در اثر خوردن زهر مسموم شده باشد و یا اینکه جانوری سمی او را نیش زده باشد، استفاده از کشته زمرد بقدر ۸ دانه گندم او را درمان نموده و پادزهر می باشد.

◄خواص طبی مروارید

مروارید مفرح و باعث لطافت قلب و روح بوده و به تمامی بدن سرایت می کند. امراض و بیماریهای معده، قلب، جگر، جنون، بواسیر و یرقان را شفا می بخشد.
برای بیماریهای کلیه، مفید بوده و آن را درمان می کند، کلیه سنگهای بدن را بوسیله ادرار دفع می کند.
برای بواسیر، بواسیر خونی و حیض نافع بوده و آنها را درمان می نماید. برای حامله مفید می باشد. کشته مروارید برای استفراغ، بوی بد دهان، سردرد، ورم و بیماریهای چشم دارویی نمونه می باشد.
برای جوش، کورک و حساسیتهای پوستی بسیار مفید بوده و اگر از کشته آن به بچه ۴۰ روز داده شود، تمامی عمر در برابر جوش و بیماریهای پوستی بیمه خواهد شد.
کشته مروارید معجون بوده و تقویت کننده بدن می باشد. اگر زن باردار ۲ دانه مروارید و یک دانه مرجان را به شکل تعویز به همراه داشته باشد هیچ آسیبی به او و بچه وارد نشده و بچه او به سلامت پای به دنیا خواهد گذاشت.
اما برای کسی که بیماری مثانه داشته باشد استفاده از کشته مروارید مضر می باشد
.



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1364
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

بسیاری از سخنرانان موفق به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند. آنها می گویند اگر انسان بتواند فقط ۱۸ ثانیه روی چیزی که واقعاً می خواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کاینات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب می کند.

اگر این ۱۸ ثانیه بتواند تا ۶۸ ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند.

 

اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.

 

در نگاه اول شاید این عدد ۶۸ ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد.

 

۶۸ ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد می گویند که تمرکز به مدت ۶۸ ثانیه هیچ کاری ندارد!؟

 

خب آیا شما هم همین طور فکر می کنید؟

 

بسیار عالی است! امتحان کنید.

 

خواهید دید که هنوز ۱۸ ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف می شود.

 

ایده‌ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر می شود و نجواگر درونی تان به سخن در می آْید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز و …

 

ما عادت کرده ایم و در حقیقت عادت داده شده ایم که بدون فکر و بر اساس عادت زندگی کنیم.

 

ما صبح از خواب بر می خیزیم بدون این که فقط ۶۸ ثانیه برای کارهای روزانه وقت بگذاریم شروع می کنیم به خوردن صبحانه و سر کار رفتن.

 

 

بدون اینکه ۶۸ ثانیه مستمر ناقابل برای ارزیابی کارهایمان وقت بگذاریم اسب سرکش ذهن را به این سو و آن سو می تازانیم تا ظهر شود و ناهاری بخوریم و استراحتی و بعد دوباره کار و سپس شب و دور هم جمع شدن و تلویزیون دیدن و بعد خوابیدن.

 

هر ساعت ۶۰ دقیقه است و شبانه روز شامل هزار و چهارصد و چهل دقیقه است اما ما خیلی مواقع در این ۱۴۴۰ دقیقه شبانه روزمان نمی توانیم ۶۸ ثانیه روی یک موضوع خاص فکرمان را متمرکز کنیم!!

 

به راستی این فکر پر جست و خیز که نمی تواند ۶۸ ثانیه آرام بگیرد به چه دردی می خورد؟!

 

فکر پریشان و ناآرام چیزی جز بی قراری و آشفتگی به همراه ندارد.

 

پیر و جوان و زن و مرد هم نمی شناسد.

 

فکری که نتواند آرام گیرد و چند لحظه ای روی موضوعی که صاحب فکر صلاح می داند متمرکز شود، مطمئناً به هنگام نیاز و بحران که تمرکز بیشتر لازم است، کارآیی ندارد و فلج می شود.

 

باید همین الان هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به سراغ ذهن ناآرام خود برویم و ۶۸ ثانیه آن را مهار کنیم.

 

۶۸ ثانیه به شرایطی که الان در آن قرار داریم بیندیشیم.

 

۶۸ ثانیه بعد به این که واقعا در زندگی چه می خواهیم فکر کنیم.

 

۶۸ ثانیه بعد به خوشبختی های خودمان بیندیشیم و ۶۸ ثانیه دیگر به این فکر کنیم که چقدر آرام می شویم وقتی روی مسائل زندگی خودمان با آرامش فکر می کنیم.

 

کاینات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم.

 

اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم.

 

۶۸ ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم.

 

آن وقت می بینی که می توانی



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1368
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

متولدین فروردین : آهن


فلز زندگی متولدین فروردین آهن است که 9 برابر دیگران به آنها قدرت می دهد و شانس و موفقیت آنها را در زندگی نه برابر می کند . انرژی و اشتیاق روانی انها می تواند همچون مشعل فروزانی ٬ راه را برای دستیابی به آرمان های بزرگی که در سر می پرورانند روشن نماید. آنها پیشگامانی هستند که همواره دیگران را به سمت هدفی نایافتنی هدایت می نمایند.متولدین فروردین کمتر به دنبال اندوختن ثروت هستند.ولی اگر شروع به مال اندوزی کنند با چنان سرعتی پیش می روند که وقت نمی کنند بایستند و پول ها را بشمرند. در زمینه پول ٬ زمان و حتی لباس خود بسیار دست و دلبازانه عمل می کنند و هر قدر هم فقیر باشند همیشه چیزی برای بخشیدن دارند. آنها اعتقاد دارند که وقتی به دیگران کمک می کنند نه فقط خرسند می شوند بلکه این عمل آنها باعث می شود که دیگران هم متقابلا کاری برای آنها انجام دهند.


متولدین اردیبهشت : مس
فلز ماه اردیبهشت مس است که رسانای برق و گرماست و بعد از گذشت سالها همچنان درخشان باقی می ماند. در زندگی خانوادگی حاکم ورئیس است و هیچکس جرات ندارد آرامش او را بر هم زند. او مانند زمان صبور است و مانند جنگل عمیق ٬ واز چنان قدرتی برخوردار است که قادر است کوه را جابجا کند ولی آدمی لجوج و یکدنده است. این افراد معمولا از چیزهای کوچک خوششان نمی آید واز همین رو دلبستگی خاصی به عشق پایدار و ثروت دارند.

متولدین خرداد : جیوه
فلز سرد جیوه در متولدین خرداد تمایلات دوگانه ای را به وجود می آورد مگر آنکه خودش جلوی آین کارها را بگیرد و به ندای قلب خود گوش کند. هنگامی که عمیقا به دنبال علت بی حوصلگی متولد خرداد بگردید در می یابید که او همیشه در پی هدفی است ولی مشکل اساسی او این است که هدف را نمی شناسد . متولد خرداد از تخیل بسیار قدرتمندی برخوردار است و به همین خاطر اهداف زیادی را در سر می پروراند. ذهن متولدین خرداد همیشه به کاری مشغول است و به همین دلیل بیش از دیگران به استراحت نیاز دارد . آنها با آنکه نسبت به بی خوابی حساس هستند ولی هیچگاه به اندازه کافی نمی خوابند.

متولدین تیر: نقره
فلزوجودی متولدین تیر ٬ نقره است که علیرغم تشابه با سایر فلزات از خصوصیات ویژه گرانبهایی برخوردار است. آنها قلب مهربانی دارند و نیاز دیگران را به خوبی حس می کنند و به آن اهمیت می دهند و می خواهند به دیگران کمک کنند ٬ اما در ابتدا منمتظر می شوند تا ببیند کسی دیگری پیدا می شود که پیش قدم شود چون دوست ندارد پول و وقت خود را صرف چیزی کنند که نیازی به آن نیست. اما اگر دریابد که کس دیگری آستین خود را بالا نزده است آنگاه در آخرین لحظه دست به کار می شود . او می گذارد که دو بار زیر آب فرو روید ٬ ولی بار سوم شما را نجات می دهد . او خیلی رئوف است و نمی گذارد غرق شوید.


متولدین مرداد: طلا
متولد مرداد در دوستی بسیار وفادار است و درموقع دشمنی آدم منصف و قدرتمندی است . او چه ساکت باشد ٬ چه خودنما ٬ فردی خلاق ٬ مبتکر و قدرتمند است . چون او از طلای خالص است به همین دلیل ما ٬ گاهی خودخواهی ٬ تکبرو تنبلی او را نادیده می گیریم .متولدین مرداد در مورد پول هیچگونه احتیاطی به خرج نمی دهند ٬ بسیار ولخرج هستند و حتی اگر پول زیادی نداشته باشند شیک می پوشند و زندگی شان لوکس است و برای تفریح و سرگرمی خود زیاد خرج می کنند. اگر کسی از آنها پول بخواهد به او می دهند و اگر نداشته باشند از دیگری قرض می کنند و به او می دهند.


متولدین شهریور: جیوه
اگر درجه حرارت محیط مناسب باشد ٬ متولدین شهریور علیرغم اینکه ظاهرا ترکیبی از فولاد و یخ به نظر می رسند ٬ در اثر عواطف اطرافیان ذوب خواهند شد . آنها بدون تردید انسانهایی صادق و قابل اعتمادی هستند ولی زمانی که نخواهند به جایی بروند و یا کار خاصی را انجام دهند ٬ به راحتی می توانند خود را به مریضی بزنند. در چنین مواقعی استعداد نمایی آنها در زمینه هنرپیشگی هویدا می شود. متولدین شهریور از عکسهای خود ایراد می گیرند و در مورد سر و وضع خود وسواس شدیدی دارند ٬ همیشه سر و وضعی مرتب و پاکیزه دارند و در مورد لباس بسیار سخت گیر هستند.

متولدین مهر : مس
متولدین مهر سودمندی فلز مس را که فلز هم آهنگی آنهاست بازتب می دهند. از هر گونه بی ادبی و بی نزاکتی تنفر دارند ولی با وجود این اگر تابلویی روی دیوار خانه تان کج باشد ًنرا صاف می کنند و اگر صدای تلویزیون تان زیاد باشد آن را کم می کنند . آنها عاشق مردم هستند ولی از اجتماعات بزرگ بدشان می اید.مانند کبوتران صلح دائم این طرف و آنطرف می روند.و به میانجیگری می پردازند و صلح و صفا برقرار می کنند.انسانهایی بامحبت و دلپذیر هستند ولی گاهی اوقات بداخلاق واخمو می شوندو از دستور دادن به دیگران خوششان می آید.
متولدین آبان: آهن
در بین متولدین آبان آدم عصبی و بی قرارخیلی کم دیده می شود و این در اثر فلز درونی شخصیت آنهاست ٬ با وجود این آنها خیلی رقیق القلب بوده و نسبت به افراد ناتوان و درمانده خیلی دلسوز هستند. متولدین آبان هرگز هدیه یا محبت کسی را فراموش نمی کنند و فورا در جستجوی جبران آن برمی ایند.از طرف دیگر ظلم و بی عدالتی را نیز فراموش نمی کنند و در مقابل ان واکنش های متفاوتی را از خود بروز می دهند. به خانواده و روابط خانوادگی اهمیت زیادی می دهندو رفتارشان با کودکان ملایم و عطوفت آمیز است.


متولدین آذر : قلع
در میان متولدین آذر به ندرت می توان کسی را پیدا کرد که شوخ طبع و بذله گو باشد و همین تعداداندک نیز که در گفتن لطیفه چنان خام هستندکه هیچ کس به آنها نمی خندد. اگر چه متولدین آذر حافظه ای بسیار قوی دارند ولی گاهی فراموش می کنند که کت خود را کجا گذاشته اند آنها هرگز نمی توانند دروغگوی ماهری باشند هیچ کس حتی برای یک لحظه نمی تواند دروغ آنها را باور کند. ریا کاری و دروغ گویی اصلا با مزاج آنها سازگار نیست و هر وقت سعی به انجام این کار نمایند به زودی دستشان رو می شود . متولدین آذر ٬ چه کم رو چه پررو ٬ ر زمینه عشق همیشه آماده اند که شانس خود را امتحان کنند و خود را به آب و آتش بزنند.

متولدین دی : سرب
اگر چه فلز درونی متولد دی او را به فردی بسیار محکم تبدیل ساخته است اما او فردی خجالتی است که روحیه ای لطیف و حساس دارد. متولد دی همه کسانی را که باعث صعود آنها شده اند بسیار ستایش می کنند . آنها خواستار پیروزی و موفقیت هستند و به سنتها و آداب و رسوم احترام می گذارند. در شخصیت متولد دی همیشه اندکی افسردگی و غم همراه با جدیت وجود دارد. اما هیچ یک از این دو خصوصیت باعث نمی شود که اواز انضباط جدی دست بر دارد . متولد دی به حدی لایق و کارآمد است که به راحتی می توانید زمام امور را به دستش بسپارید.


متولدین بهمن: اورانیوم
فلز درونی متولدین بهمن یک فلز حقیقی نیست و یک ماده رادیواکتیو است که فقط در ترکیبات یافت می شود . اورانیوم می تواند موجب انفجارات عظیم و زنجیره ای گردداز همین رو تلاش برای محدود کردن آنها و مجبورساختن شان به انجام کاری مثل کوشش برای به دام انداختن طوفان زمستانی در یک بطری است . متولدین بهمن عقیده خود را خیلی رک و بی پرده به زبان می آورد ولی هرگز سعی نمی کند عقیده اش را به شما تحمیل کند. یک بهمنی برای احساس امنیت دور و اطراف خود را شلوغ می کند و دوستان زیادی دارد ولی گاهی اوقات به یکباره در پیله تنهایی خود فرو می رود و دلش می خواهد تنها باشد.


متولدین اسفند: قلع
فلز متولد اسفند ٬ آهن ٬ جیوه ٬ طلا و یا سرب نیست بلکه آلیاژی از فلزهاست که نشانگر غیر واقعی و توهم آمیز بودن این افراد است. آنها قوی تر از آن هستند که می پندارید و عاقل تر ازآن که می شناسید ولی تا زمانی که خودشان راز وجود شان را کشف نکنند ٬ راز آنها همواره پوشیده و مخفی باقی خواهد ماند. یک متولد اسفندتمایل چندانی به آرزوهای دنیوی ندارد٬ همچنین برای مقام ٬ قدرت و یا رهبری ارزشی قائل نیست و ثروت و مال دنیا برای او جذابیتی ندارد. او به آینده هیچ اشتیاقی ندارد و نسبت به آن بی خیال است. در مورد گذشته نیز دانشی شهودی دارد و در مورد امروز شکیبا و مقاوم است



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1325
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

کتاب وینیچ کتابی دست‌نویس متعلق به قرون وسطی است که مشخص نیست با چه خط و زبانی نوشته شده است. بیش از صد سال است که بسیاری از افراد در سرتاسر دنیا برای شکستن کد این دست نوشته تلاش کردند ولی هیچکدام موفق به فهمیدن آن نشدند! تصاویری که در ورق‌های باقیمانده از این کتاب دیده می‌شود نشان می‌دهد که کتاب در زمینه داروسازی و درمان بیماری‌ها، ستاره شناسی و علوم رمز آمیز و پنهانی می‌باشد.

---------------------------------------------------

مثلث برمودا

مثلث برمودا، منطقه‌ای در آب‌های اقیانوس اطلس شمالی واقع شده است که تاکنون شمار زیادی از هواپیماها و قایق‌ها در آن ناپدید شده‌اند. در طی سال‌های بسیار دلایل مختلفی برای این ناپدید شدن‌های اسرارآمیز ارائه شده که از جمله آنها بدی آب و هوا، حمله فضایی‌ها، جابجا شدن زمان و برخی قوانین فیزیک بوده‌اند. هر چند که در بسیاری از گزارشات این اتفاقات پر از اغراق بوده ولی حقیقت این است افراد و اشیای بسیاری در این منطقه مثلث شکل ناپدید شده‌اند و هیچ دلیل محکمی در دست نمی‌باشد، اما نزدیک به ۱۵ سال است که دیگر برمودا خبرساز نشده است.

----------------------------------------------------------

- کفن تورین

کفن تورین یک تکه پارچه کتان است که تصویر یک مرد در آن نقش بسته درحالی که به صلیب کشیده شده است. بیشتر کاتولیک‌ها معتقدند این پارچه، کفن عیسی مسیح می‌باشد. این کفن هم‌اکنون در کلیسای سنت جان در شهر تورین ایتالیا نگهداری می‌شود. با وجود بررسی‌های زیاد هنوز هیچ‌کس نتوانسته توضیح قابل قبولی بر چگونگی چاپ این تصویر ارائه دهد و تاکنون کسی قادر نبوده از روی آن کپی بردارد. آزمایشات رادیوکربن نشان می‌دهد که این تکه پارچه متعلق به قرون وسطی است.

باستان‌شناسان معتقدند این پارچه در قرن چهارم هم وجود داشته، پارچه دیگری نیز موجود است که می‌گویند سر عیسی‌مسیح با آن پوشیده شده بود. پروفسور مارک گاسکین پژوهشگر اسپانیایی در سال ۱۹۹۹ در مورد ارتباط این دو پارچه با یکدیگر تحقیقات مفصل علمی انجام داد. این تحقیقات که بر پایه تاریخ، آسیب‌شناسی، تجزیه خون و لکه‌های روی پارچه‌ها انجام گرفته بود، نشان می‌داد هر دو پارچه در دو زمان مجزا ولی نزدیک به هم سر یک نفر را پوشانده بوده‌اند.

--------------------------------------------------

کشتی ماری سلست

کشتی ماری سلست در سال ۱۸۶۰ در «نووا اسکوتیا» به آب انداخته شد. نام اولیه این کشتی «آمازون» و طول آن ۱۰۳ فوت بود و ۲۸۰ تن وزن داشت. به مدت ده سال ماری سلست پشت سر هم گرفتار حوادث متعددی شد و این کشتی صاحبان مختلفی داشت تا این‌که سرانجام در یک حراجی در نیویورک به قیمت سه هزار دلار فروخته شد. صاحب جدید، تعمیرات اساسی روی آن انجام داد و با نام جدید «ماری سلست» آن را به آب انداخت.

کاپیتان جدید بنجامین بریگز ۳۷ ساله بود که به همراه همسر و تنها دخترش و به اتفاق خدمه سوار کشتی شد و در نوامبر ۱۸۷۲ به سمت ایتالیا راه افتاد. هیچ یک از سرنشینان کشتی هرگز دوباره دیده نشدند. مدتی بعد کشتی سرگردان در اقیانوس پیدا شد و هیچ اثری از خدمه‌اش در آن دیده نمی‌شد ولی هیچ‌کس در آن نبود و تمام مدارک به جز گزارشات روزانه کاپیتان ناپدید شده بود. اوایل سال ۱۸۷۳ دو قایق نجات در اسپانیا به ساحل نشستند. در یکی از آنها جسد یک نفر به همراه پرچم آمریکا بود و در دیگری جسد پنج نفر دیده می‌شد. برخی معتقدند این اجساد بقایای سرنشینان ماری سلست بودند ولی حقیقت این است که هویت این اجساد هیچ وقت کشف نشد.

----------------------------------------------------

زمزمه تائوس

زمزمه تائوس یا زمزمه طبیعت در بسیاری از نقاط دنیا شنیده می‌شود. این صدا اغلب در محیط‌های ساکت به گوش می‌رسد و شبیه صدای موتوری است که از فاصله دور می‌آید و بیشتر در ایالات متحده، انگلستان و کشورهای شمال اروپا رخ می‌دهد. هر چند که تاکنون پژوهش‌های بسیاری برای پیدا کردن منبع این صدا و ضبط آن انجام شده ولی هنوز هیچ‌کس نتوانسته به نتیجه‌ای دست یابد.

بلندترین زمزمه تاکنون در شهر کوچک تائوس در نیومکزیکو شنیده شده است. در سال ۱۹۹۷ کنگره آمریکا گروهی از دانشمندان انستیتوهای علمی معتبر این کشور را مامور تحقیق در این زمینه کرد ولی تا به امروز هیچ‌کس علت این صدای زوزه مانند را کشف نکرده است.

-------------------------------------------------

جاده بیمینی

در سال ۱۹۶۸ غواصان، صخره‌ای عجیب و زیردریایی را کشف کردند که در نزدیکی جزیره بیمینی شمالی در باهاماس قرار داشت. هنوز هم هستند کسانی که معتقدند سنگ‌های این صخره به طور طبیعی ساخته شده‌ ولی به خاطر نوع نظم غیرمعمول این سنگ‌ها، بسیاری فکر می‌کنند که بخشی از شهر گمشده آتلانتیس می‌باشند. شاید عاملی که بیشتر باعث اسرارآمیز شدن این جاده شده ادگار کایس پیشگو است که می‌گفت : «در سال‌های ۱۹۶۸ الی ۱۹۶۹ بخشی از یک معبد که هنوز کشف نشده است در دریاهای نزدیک بیمینی، عیان خواهد شد.»

دکتر گرگ لیتل باستان‌شناس آماتور در تحقیقات اخیر خود صخره جاده مانند دیگری درست شبیه صخره اولی را در زیر آن پیدا کرد. او معتقد است این صخره‌ها قسمت بالایی یک دیوار قدیمی یا یک اسکله می‌باشند. به هر حال این صخره‌ها هر چه که باشند چندان محتمل به نظر نمی‌رسد که دست طبیعت خود به خود سنگ‌ها، شن‌ها و صدف‌ها را این طور منظم در کنار هم قرار داده باشد.

------------------------------------------------------

مشاهده موجودی عجیب

لاک نس یا لخ نس نام برکه ای در بریتانیا است که سالیان سال است که مردم درباره مشاهده موجودی عجیب در آن هشدار می دهند! تاریخچه مشاهده این موجودات عجیب به قرن شانزدهم برمیگردد ولی یکی از جدید ترین مشاهدات در ۲۲ جولای ۱۹۳۳ رخ داد و زمانی که آقای جرج اسپایسر به همراه همسرش یکی از شگفت انگیزترین موجودات زندگی اشان را جلوی اتومبیل خود دیدند.

این زوج گزارش دادند که این موجود بدن بزرگ و گردن باریک و یک دم بلند داشت! بخاطر سراشیبی جاده متاسفانه موفق به مشاهده قسمتی پایینی بدن حیوان نشدند! این موجود عجیب از جلوی اتومبیل آنها به سمت دریاچه حرکت می کرد!

البته این اولین باری در دنیای امروز نیست که چنین موجود عجیبی مشاهده می شود؛ بارها کشتی های نظامی با دستگاه های ردیابی خود نیز چنین موجودات عجیبی را شناسایی کرده اند و گاها افراد عادی نیز با استفاده از دوربین موفق به عکس برداری و فیلم برداری نیز شده اند؛ اما در تمامی این فیلم ها و عکس ها کیفیت بسیار پایین بوده و هیچ شخصی موفق به شناسایی کامل موجود نشده است.

 

-------------------------------------------------------

پا گنده

بیگ فوت یا ساسکواچ به انسانی میمون مانند گفته می‌شود که در نواحی جنگلی شمال غربی اقیانوس آرام و بخشی از بریتیش کلمبیا دیده شده است. برخی کارشناسان بیگ فوت را موجودی تخیلی و برگرفته از افسانه‌ها می‌دانند ولی برخی دیگر به شدت از وجود آن حمایت می‌کنند.

---------------------------------------------------------

جک قاتل

در اواخر سال ۱۸۸۸ لندن یکی از بدترین و ترسناک ترین روزهای خود را سپری میکرد! قاتلی که خود را Jack The Ripper مینامید شروع به کشتن زن ها در لندن کرد! البته طیف خاصی از زنان و کشتن آنها به شکل خاص! تمامی قربانیان این قاتل زنان فاحشه بودند و قاتل گلوی آنها را بریده و بدن آن ها را مانند تشریح بدن، باز میکرد!

در بسیاری مواقع پلیس دقیقا بعد از پاره شدن بدن قربانی به محل میرسید ولی نمی توانست چیزی پیدا کند! حتی امروزه و با پیشرفته ترین دستگاه های شناسایی پلیس هم این قاتل شناسایی نشد. این قاتل ناشناس موضوع جالبی برای فیلم و کتاب شد، به طوری که بیشتر از ۱۰۰ کتاب مختلف در مورد او نوشتند. تصویری هم که میبینید، نامه ای است که شخصی که خود را قاتل معرفی کرده به یک روزنامه ارسال کرده.

---------------------------------------------------------------

قاتل زودیاک

قاتل زودیاک در اواخر دهه ۱۹۶۰ به مدت ده ماه فعالیت ‌کرد و بعد دیگر هیچ خبری از او نشد، در این مدت او پنج نفر را کشت و دو نفر را زخمی کرد. این دو نفر زخمی نیز به طرز معجزه‌آسایی از مرگ نجات یافتند در حالی که قاتل فکر می‌کرد آنها را کشته است. بعد از هر قتل، قاتل که به زودیاک معروف شده بود به پلیس تلفن می‌کرد و خبر قتل آنها را می‌داد. او در نامه‌های خود به روزنامه‌ها می‌نوشت : من دوست دارم مردم را بکشم. کشتن یک انسان خیلی لذت‌بخش‌تر از حیوانات است چون انسان خطرناک‌ترین حیوان روی زمین می‌باشد. هنوز هم راز قاتل زودیاک برملا نشده است.

--------------------------------------------------

زن عجیب

بعد از ترور جان اف کندی، FBI تمامی فیلم ها و عکس های ماجرا را برای پیدا کردن قاتل بازبینی کرد. تنها چیزی که در این فیلم ها خودنمایی میکرد زنی بود که در عکس میبینید! این زن اورکت قهوه ای رنگی پوشیده و یک روسری به سر خود گذاشته، حالت استادن وی نشان میدهد که چیزی جلوی صورت خود دارد که پلیس احتمال میدهد دوربین باشد! در زمانی که به جان اف کندی تیر اندازی شد و تمامی مردم در حال فرار از محل بودند، این زن همچنان در صحنه باقی مانده بود و مشغول فیلمبرداری بود!

لیس FBI طی بیانیه های متعددی به شکل عمومی خواستار این شد که این زن خود را معرفی کرده و فیلم هایی که گرفته برای پیدا شدن شواهد بیشتر به آنها تحویل دهد ولی هرگز پیدا نشد!

در سال ۱۹۷۰ زنی به نام Beverly Oliver خود را معرفی کرد و گفت که او همان زن است! پلیس طی گفت و گوهایی که با او انجام داد فهمید که در گفتارهای این زن تناقض وجود دارد و احتمالاً دروغ می گوید. تا این لحظه هیچکس نفهمید که این شخص که بوده و آنجا چه می کرده.

-----------------------------------------------------

نورهای مارفا

نورهای مارفا، نورهایی غیرقابل توضیح هستند که به نورهای ارواح هم معروفند. این نورها در مارفا واقع در ایالت تگزاس دیده می‌شوند. می‌گویند این نورها به اندازه یک توپ بسکتبال هستند و در ارتفاع ۲ متری زمین شناور می‌باشند. نورهای مارفا به رنگ‌های سفید، زرد، نارنجی یا قرمز و گاه سبز و آبی دیده شده‌اند و به سرعت در جهات مختلف حرکت می‌کنند. هنوز هیچ کس از فاصله کاملا نزدیک آنها را ندیده است ولی دانشمندان احتمال می‌دهند این نورها، برق حاصله از تپه‌های کوارتز همان نزدیکی باشد.

------------------------------------------------------

قتل حل نشده کوکب سیاه

در سال ۱۹۴۷ جسد الیزابت شورت که به نحو دهشتناکی دو پاره شده و به شکل ویژه ای قرار گرفته بود، در یک پارکینگ در لس آنجلس کشف شد. معمای این جنایت و جنایات مشابه آن در آن سالها، تا به امروز حل نشده باقی مانده است.

 

مهاجران رونوک

در سال ۱۵۸۴ سر والتر رالی به دستور ملکه الیزابت اول به ساحل شرقی آمریکای شرقی رفت تا به وضع مهاجران انگلیسی سامان دهد. بین سال‌های ۱۵۸۵ تا ۱۵۸۷ دو گروه از مهاجران در دو منطقه جای گرفتند و تشکیل مستعمره دادند. یکی از این گروه‌ها به جنگ با قبایل بومی آمریکا پرداخت و پس از مدتی از آنجا که دیگر مواد غذایی و نیروی جنگیدن نداشتند دوباره به انگلستان بازگشتند. گروه دوم با بعضی از قبایل طرح دوستی ریختند ولی این سیاست هم نتیجه‌ای نداشت و بسیاری از آنها کشته شدند.

سرانجام این مهاجران شخصی به نام جان وایت را مامور کردند تا به انگلستان برود و کمک بیاورد. وایت به هنگام ترک آنجا دید که نود مرد، هفده زن و یازده بچه در آن مستعمره زندگی می‌کردند ولی وقتی در سال ۱۵۹۰ وایت دوباره به آمریکا برگشت هیچ اثری از آنها نبود، حتی اثری از دعوا و جنگ هم به چشم نمی‌خورد. این گروه از مهاجران به نام «مستعمره گمشده» معروف شده‌اند و هنوز کسی از ساکنین آن خبری ندارد.

----------------------------------------------

مرد بالدار

مرد بالدار نام موجودی عجیب است که اوج رویت آن بین سال‌های ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ در ویرجینیای غربی بوده است. در سال ۲۰۰۷ هم گزارش‌هایی مبنی بر رویت آن موجود ثبت شده است. آنها که مرد بالدار را دیده‌اند، می‌گویند این موجود سر ندارد، اما چشمان درشت و سرخی دارد که روی سینه‌اش می‌درخشند. افراد زیادی تاکنون خبر داده‌اند که مرد بالدار را دیده‌اند ولی هیچ عکسی از آن در دست نمی‌باشد.

----------------------------------------

دی. بی. کوپر

دی.بی.کوپر یا دن کوپر نام مستعاری است که به یک هواپیماربا داده شده است. دن کوپر در تاریخ ۲۴ نوامبر سال ۱۹۷۱ یک هواپیمای بویینگ ۷۲۷ را ربود و پس از دریافت ۲۰۰ هزار دلار در حالی که هواپیما بر روی اقیانوس آرام پرواز می‌کرد از آن پایین پرید. هیچ‌کس نمی‌داند کوپر از آن پرش جان سالم به در برد یا نه، ولی در سال ۱۹۸۰ یک پسر بچه هشت ساله ۵۸۰۰ دلار اسکناس بیست دلاری خیس را در ساحل رودخانه کلمبیا پیدا کرد که شماره سریال آنها با شماره سریال پول‌هایی که به کوپر داده شد، یکی بود. همین اتفاق باعث شد که از آن پس در هواپیماها ردیاب فلزی کار بگذارند.

--------------------------------------------------------

ال چوپاکابرا

ال چوپاکابرا ( مکنده خون بز ) بیشتر در کشورهای آمریکای لاتین دیده شده است و احتمالا موجودی سنگین وزن با جثه‌ای کوچک‌تر از خرس می‌باشد که یک ردیف فلس شبیه دایناسورها از پشت گردن تا محل درآمــدن دم روی بـدن خود دارد. این نام لاتین به این دلیل بر روی آن گذاشته شده که به گفته شاهدها این موجود حیوانات به ویژه بز را می‌کشد و خون آنها را می‌مکد. می‌گویند این موجود صورتی شبیه سگ یا پلنگ، زبان دراز نوک تیز و دندان‌های بزرگی دارد و بویی شبیه بوی گوگرد بر جای می‌گذارد و به هنگام خطر چشمانش قرمز رنگ شده و می‌درخشند.

 

---------------------------------------------------

کنت سن ژرمن

کنت سن ژرمن نجیب‌زاده‌ای ماجراجو، مخترع، دانشمند آماتور، نوازنده ویلون، آهنگساز آماتور و بالاخره مردی اسرارآمیز بود. او در زمینه علم کیمیاگری هم مهارت‌هایی داشت و مردم او را مرد شگفت‌انگیز می‌نامیدند. هیچ کس نفهمید او از کجا آمده بود. وی بدون هیچ ردپایی هم ناپدید شد، اما پس از آن چندین سازمان پنهانی و اسرارآمیز او را الگوی خود می‌دانستند. در سال‌های اخیر هم چندین نفر ادعا کرده‌اند کنت سن ژرمن هستند.


 



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1482
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

شاید به جرات بتوان بحث در وادی موجودات ماوراءالطبیعه را به قدمت تاریخ بشری دانست، چه در میان عوام و چه در میان روشنفکران، دانش پژوهان ومحققین هر عصر. از این رو بعد از گذشت قرنها این بحث هنوز هم به همان تازگی دنبال شده و چنانچه وقتی نوشته ای، گفتگویی، داستانی و یا حتی فیلمی درمورد آن تهیه می شود از استقبال عموم برخوردار می گردد، چرا که بشر همیشه تشنه برداشتن حجاب از مستورهای پیرامون خویش است، تا بتواند حس غریزی کنجکاوی خود را نسبت به این موجودات، به طریقی تسکین بخشد. شاید یک وجه اشتراک را بتوان در میان عوام و روشنفکران و دانشمندان یافت و آن شک و تردید نسبت به واقعیت وجودی آنان است؛ چرا که حتی سیر تکاملی علم در قاره اروپا و امریکا هم نتوانسته آن را از محالات بداند و علی رغم همه پیشرفتهای علوم بشری هیچ راه حل علمی برای پی بردن به چگونگی این موجودات عنوان نشده و همه چیز مانند ازل در شک و تردید است. اما در جهان بینی اسلامی همه چیز زیبا و بجا آفریده شده است،حتی موجود ماوراءالطبیعه*ای با نام ?جن?، موجودی که حتی برخی از مسلمانان، روشنفکران و دانش پژوهان در زمینه دینی یا به دیده شک و تردید در آن نگریسته، و یا سکوت کرده اند.
جن یک واقعیت است یا افسانه
در میان انسانها بر سر خلقت نظام عالم دو دیدگاه کلی وجود دارد، عده ای که همه چیز را ناشی از خلقت ذات الهی می دانند و گروهی دیگر که سرمنشا خلقت نظام عالم را در طبیعت جستجو می کنند. اگرچه میان آنان اختلاف نظرها بسیار عمیق و اساسی است، ولی هیچ یک از این دو گروه نتوانسته اند وجود موجودات ماوراؤالطبیعه را انکار کنند. آنهایی که خداباورند و به روح و معاد معتقدند (غیر از مسلمانان) از آنها به عنوان ارواح خبیثه و یا ارواح شریر و یا شیطان یاد می کنند، برخی هم آنها را موجودات فضایی قلمداد می کنند، مادیون هم که اعتقادی به ذات الهی و قدرت پروردگار ندارند، این موجودات را همان انسانهای اولیه ای می دانند که در سیر تکامل بین انسان و میمون حیران مانده و به شکل و شمایل غریب درآمده اند و یا حتی برخی از آنان معتقدند که اینان انسانهای وحشی و بدوی در اعماق جنگل هستند و گاهی خود را نمایان ساخته و موجب اذیت و آزار انسانهای متمدن می شوند. و اما مسلمانان : بنا به نص صریح قرآن، موجودات عالم به سه گروه گروه تقسیم می شوند: ۱ـ جمادات ۲ـ نباتات ۳ـ حیوانات؛ که یا دارای عقلند مانند انسان، فرشتگان و جنیان و یا فاقد عقل و شعورند مانند حیوانات و باز بنا به آیات نورانی قرآن کریم، باید بدانیم که بدون هیچ شک و تردیدی موجودی با نام ?جن? در جهان آفرینش وجود دارد که از نظر تکلیف و شایستگی مورد خطاب پروردگار قرارگرفته و مشابه انسان می باشد، چرا که، ۱ـ سی و چهار بار نام جن در قرآن کریم آورده شده است. ۲ـ هفتاد و دومین سوره قرآن با نام این موجود مزین گردیده است. ۳ـ احادیث و روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی (ع)، امامان و بزرگان علوم دینی در این خصوص، موجود بوده و در دسترس قرار دارد. ۴ـ به وسیله بسیاری از انسانها رویت شده اند. به آیاتی از قرآن کریم که وجود جن را مبرهن می داند اشاره می کنیم.
سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده گرد آمده و به صف می رفتند. (سروه نمل، آیه ۱۷)
برای خدا شریکانی از جن قرار دادند و حال آن که جن را خدا آفریده است. (سوره انعام، آیه ۱۷)
بگو اگر جن و انس گرد آیند تا همانند این قرآن را بیاورند، نمی توانند، هر چند که یکدیگر را یاری دهند. (سوره اسرا، آیه ۸۸)
سخن پروردگارت بر تو مقرر شد که جهنم را ازجن و انس انباشته می کنیم. (سوره هود، آیه ۱۱۹)
ای گروه جنیان و آدمیان، اگر می توانید که از قطر آسمان و زمین بگذرید، بیرون روید ولی بیرون نتوانیدرفت مگر با قدرتی. (سوره الرحمن، آیه ۳۳)
مرحوم شیخ مفید در کتاب ?ارشاد? آورده است: ?در آثاری از ابن عباس نقل شده: زمانی که پیامبر اسلام (ص) به قصد جنگ با قبیله بنی مصطلق از مدینه خارج شد، هنگام شب به دره وحشتناک و صعب العبوری رسید. اواخر شب جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و خبر داد که طایفه ای از جن در وسط دره جمع شده و قصد مکر و شر و آزار و اذیت شما و اصحابتان را دارند?. (ارشاد ص ۳۹۹)
از حضرت امام صادق (ع) روایت شده : روزی حضرت رسول (ص) نشسته بود، مردی به خدمتشان رسید که بلندی قامتش مثل درخت خرما بود. سلام کرد، حضرت جواب داد و سپس فرمود: ?خودش و کلامش شبیه جن است?. سپس به او فرمود: کیستی؟ عرض کرد: من هام، پسر هیم، فرزند لاتیس، پسر ابلیس هستم (بحارالانوار ص ۸۳)
بانو حکیمه دختر امام کاظم (ع) گوید: ?برادرم امام رضا (ع) را دیدم که جلو در اتاقی با کسی صحبت می کرد در حالی که تنها بود، عرض کردم: با چه کسی سخن می گویید؟ فرمودند: فردی از جن آمده تا مسائلی بپرسد و از چیزهایی شکایت کند? (اصول کافی ص ۳۹۵)
علامه طباطبایی (ره) می فرمودند: ?روزی آقای بحرینی که یکی از افراد معروف ومشهور در احضار جن و از متبحرین در علم ابجد و حساب مربعات بود در مجلس ما حضور یافت،چادری آوردند، دو طرفش را به دست من داد و دوطرف دیگر را به دستهای خود گرفت. این چادر به فاصله دو وجب از زمین فاصله داشت. در این حال جنیان را حاضر کرد، صدای غلغله و همهمه شدیدی از زیر چادر برخاست. چادر به شدت تکان می خورد چنان که نزدیک بود از دست ما خارج شود. من محکم نگه داشته بودم، آدمکهایی به قامت دو وجب در زیرچادر بودند و بسیار ازدحام کرده و تکان می خوردند و رفت و آمد داشتند، من با کمال فراست متوجه بودم این صحنه، چشم بندی و صحنه سازی نبوده و صد درصد وقوع امر خارجی بوده است? (رجایی، تهرانی جن و شیطان ص ۴۷)
اینها شمه ای بود از آیات قرآن کریم و احادیث و روایات که هر گونه شک و شبهه ای را در وجود واقعیت جن به یقین تبدیل می سازد



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1720
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

سامانه خبری سلامت نیوز، گروه آموزش- کانى ها و سنگ هاى با ارزش به علت ساختار اتمى کامل و انرژى بسیارى که دارند و نورهاى ناب رنگى و درخشان که از خود مى تابانند در کنار دانش پزشکى، بدون خطرآفرینى مى توانند اثرهاى مثبتى بر جاى بگذارند. ولى این حرف دلیل بر این نیست که سنگ ها به تنهایى معجزه مى کنند، بلکه این سنگ ها همراه و در کنار درمان هاى پزشکى تأثیرات مفیدى را بر بیمارى ها دارند.

ارتعاشات متغیر در حوزه بدن تعادل جسم و جان را به هم مى ریزد و این ناهماهنگى است که باعث بیمارى مى شود. در این زمان است که مى توان با کمک گرفتن از ارتعاشات کانى ها و سنگ هاى باارزش، این ناهنجارى هاى به وجود آمده را کنترل کرد و هماهنگى لازم را در جسم و جان دوباره ایجاد کرد.

درمان با سنگ هاى شفابخش و باارزش براى زن و مرد و کودک نیز در هر سنى مناسب است و هیچ خطرى ندارد. در صورتى که این کار با آگاهى و دانش لازم انجام شود.

در گذشته هاى دور که مربوط به دوران پارینه سنگى یا عصر حجر مى شود، ابتدا بشر از سنگ به عنوان ابزار استفاده مى کرد. در آنجا بود که آموخت سختى سنگ ها مى تواند حیوانات را که زندگى او را تهدید مى کنند، از بین ببرد. همانجا بود که آموخت با ساییدن سنگ ها جرقه و آتش هم تولید مى شود. این ابتدایى ترین آشنایى بشر با سنگ بود.

بعد از این مراحل بود که حس زیبایى پرستى به انسان شوق استفاده از سنگ هاى رنگى مختلف را براى آراستن دست و گردن داد. باستان شناسان در بسیارى از مناطق کهن از جمله ایران در کاوش هاى خودشان آثار زیادى را که مبین آشنایى و استفاده ساکنان مناطق باستانى و ایران از این سنگ ها بوده به دست آورده اند. گیوشمن ضمن اکتشافات خودش از تپه سیلک در کاشان به تعدادى گردنبند با مهره هایى از عقیق، لاجورد، یشم، سنگ شیشه، مرجان، صدف و... برخورد کرد. این اشیا مربوط به هزاره هاى سوم پیش از میلاد و حتى شاید قبل از آن باشد.

در منطقه شوش کنونى که متعلق به دوره ایلامى و هزاره سوم و چهارم پیش از میلاد است، تعدادى تندیس یافت شد. همه این موارد نشان مى دهد که مردم با تراش سنگ آشنا بوده اند.
در تخت جمشید سنگ هایى از جمله مرجان قرمز، فیروزه، عقیق و... به دست آمده که به شکل سرویس شیر، انسان یا انگشترهایى با نگین عقیق که روى آنها نقش پادشاهان در حال جدال با حیوانات اساطیرى است. این هنرها همه مربوط به هزاره اول پیش از میلاد است.

افسانه ها و روایات گوناگونى هم درباره سنگ هاى باارزش نقل شده است. مثل اینکه کاهنان از سنگ هاى باارزش براى تبرک استفاده مى کرده اند یا اینکه جادوگران براى طلسم این سنگ ها را به کار مى بردند.

آتلانتیسى ها مى دانستند که براى درمان بیمارى ها چگونه از این کانى هاى باارزش استفاده کنند. در چین از کوبیدن و پودر جواهرات براى مداواى بیماران سود مى بردند. در قرن هشتم میلادى شخصى به نام «سن هیلدنبژان» با کمک این سنگ ها بیماران خود را درمان مى کرد. این نشانه آن است که در گذشته و در مناطق مختلف انسان ها از سنگ ها علاوه بر استفاده آن به عنوان ابزارهاى گوناگون و زینت و در مراسم مذهبى از جنبه درمانى آن هم سود برده اند.

در بدن مراکزى وجود دارد که به این مراکز انرژى یا چاکرا مى گویند. بیمارى ها در اثر بسته شدن این مراکز انرژى پدید مى آیند. کانى ها و سنگ هاى باارزش قادر هستند تا این گرفتگى ها را از بین ببرند و انرژى حیاتى را به صورت منظم و باارزش در ما جارى کنندافرادى که مدیتیشن یا تمرکز مى کنند روى این نقاط آگاهى دارند و انرژى هاى درونى را از این نقاط بیرون داده و آزاد مى کنند.

طیفهاى رنگى در واقع همان رنگهاى نورى هفتگانه (رنگین کمان) هستند که از نور سفید سرچشمه مى گیرند. رنگهاى نورى به صورت انرژى پایان ناپذیر در سطح کره زمین، کیهان و ماورا همیشه در ارتعاش هستند و به درون زمین نیز نفوذ مى کنند و انرژى هاى مثبت و لازم کیهانى را وارد بدن ما کرده و در ما تعادل و توازن لازم را ایجاد مى کنند. در این زمان است که بیماریها از ما دور مى شوند.

اما این که در چه ساعات یا روزهایى گرفتن این انرژى از سنگها مناسب تر است و اصلاً چه نوع سنگهایى روى ما تأثیرگذار هستند؟

به عقیده بسیاری از کارشناسان این کار منطق و عقل نمى طلبد، بلکه باید اشخاص دریچه هاى قلب خود را باز بگذارند و به خود این فرصت را بدهند تا آن خود برترشان سنگى را که در یک لحظه بخصوص به آن احساس نیاز مى کنند، انتخاب کند. با اطمینان مى گویم که این کار شدنى است و سنگ شما را انتخاب مى کند. اگر در این مورد شک دارید یا در مورد چند سنگ تردید مى کنید، آنها را در دستان خود قرار دهید، آنگاه متوجه خواهید شد که با گرم شدن یکى از آنها، سنگ نسبت به شما واکنش مناسب نشان داده است.

که در این زمان باید سنگ را بشویید و آن را از ناخالصى ها پاک کنید. گاهى اوقات سنگى در اختیار شما قرار مى گیرد تا شما بتوانید از آن انرژى بگیرید. شاید این سنگ قبل از شما مورد استفاده شخصى بوده که دچار بیمارى و ناراحتى خاص بوده است. این سنگ از نظر فیزیکى به شما آسیب نمى رساند، ولى امکان دارد که افکار پریشان و انرژى منفى شخص قبلى را همراه داشته باشد و آن انرژى منفى شما را آزار دهد. بنابراین باید سنگها را پاک کرد.

آب، آتش، خاک و نمک دریا از عوامل پاک کننده سنگ هستند. شما مى توانید سنگ مورد نظرتان را در حدود 1 تا 2ساعت در آب جارى قرار داده و تمیز کنید یا آن را داخل خاک بگذارید و سپس آن را بشویید. گاهى هم مى شود سنگ را روى شعله شمع قرار داد یا اینکه از نمک خشک دریا براى پاک کردن آن استفاده کرد.
پس از پاکسازى سنگ مى توانید به پشت دراز بکشید و آرامش بگیرید.

بعد از اتمام این کار چند دقیقه در همان حالت باید باقى ماند. بعد سنگ را برداشته و به آرامى باید بلند شد، سنگ را شست، زیرا انرژى منفى و افکار پریشان که به سنگ منتقل شده را تخلیه کرد. افراد بر حسب نیازشان مى توانند این کار را انجام دهند. البته یک نکته را هرگز نباید از یاد برد و آن اینکه این کار در مورد تمام سنگها صدق نمى کند، باید بعضى از سنگها را مستقیماً روى محل درد قرار داد. بعضى از آنها را در آب قرار داد و بعد آن را می نوشند، مراکز انرژى یا همان چاکراها در هفت منطقه از بدن در راستاى ستون فقرات از پایین ترین قسمت تا بالاى جمجمه سر قرار گرفته اند.

•چاکراى ریشه یا پایه ستون فقرات (مولادهارا Mulddhara) نخستین چاکرا است.
این چاکرا محل ورود «پرانا» یا انرژى حیاتى است.طیف رنگى مربوط به این چاکرا قرمز است که نشانه زندگى، قدرت، نیروى جسمانى و حیات است. این رنگ روى کم خونى و فقر غذایى اثرخوبى دارد و ارتعاشات تقویت کننده و درمان کننده دارد. سنگ هاى قرمز مثل مرجان قرمز، یشم قرمز، یاقوت قرمز و... مناسب این چاکرا هستند.
طیف رنگى یاقوت قرمز، اوپال آتشى، یشم قرمز براى متولدین فروردین مناسب است. یشم قرمز و یاقوت قرمز و عقیق قرمز براى متولدین آبان تیر و مرداد مناسب است.
•چاکراى خاجى یا مرکز کلیه (سواد هیستانا Swadhistana) در قسمت پایین شکم قرار گرفته است.
طیف رنگى مربوط به این چاکرا نارنجى. نارنجى علامت انرژى است. این رنگ قدرت ارتباطى، دفع خشم و کنترل بر خویشتن را متعادل مى کند. مسائل مربوط به هضم غذا و گردش خون را منظم مى سازد.
عقیق نارنجى، سنگ ماه، اوپال آتشین که رنگ نارنجى دارند مناسب این چاکرا هستند.
طیف رنگى سنگ کهربا براى متولدین خرداد، مرداد و شهریور مناسب است. عقیق نارنجى براى ماه هاى اردیبهشت و آبان است.
•چاکراى سوم چاکراى شبکه خورشیدى (مانى پورا Manipura) است.
طیف رنگى مربوط به این چاکرا زرد و زرد طلایى است که نشانه عقل، هوش و ذهنیت است. این چاکرا بالاتر از ناف قرار گرفته است. رنگ زرد تأثیر مثبتى روى کبد، طحال، کیسه صفرا و اعصاب دارد. قدرت درمانى براى بیمارى مرض قند، یبوست دارد و کنترل کننده چاقى است. سیترین، کهربا، چشم ببر مناسب این چاکرا هستند. کهربا به متولدین خرداد، مرداد و شهریور تعلق دارد، سیترین مربوط به متولدین ماه هاى خرداد، اردیبهشت، مرداد و شهریور است. چشم ببر به متولدین خرداد، شهریور و مرداد متعلق است.
•چاکراى قلب یا عشق الهى (آنات هاتا Anathata) در وسط جناق سینه و بالاى قلب قرار دارد.
طیف رنگى مربوط به این چاکرا قرمز، نارنجى، زرد طلایى، صورتى و سبز است. کلیه سنگها با رنگهاى ذکر شده مانند مالاکیت، پریلات، تورمالین سبز و قرمز، کورل، کوارتز صورتى، کونزایت براى این چاکرا مناسب هستند و براى رفع مشکلات قلبى، تنظیم گردش خون و فشار خون و ناراحتى هاى پوستى مؤثر است.
•چاکراى گلو یا حلق (ویهودها Wihudha) است که روى حلق قرار گرفته است.
طیف رنگى مربوط به این چاکرا آبى و آبى و سبز روشن است که علامت جاودانگى، اخلاص و الهام است. این رنگ روى بیماریهاى گرفتگى گلو و ناراحتى هاى عصبى تأثیرگذار است. سنگهاى مربوط به آن فیروزه، تورمالین آبى، توپاز آبى، یاقوت آبى، اکومارین و... است. فیروزه به متولدین اسفند، یاقوت آبى به خرداد، اکومارین به خرداد، مهر، بهمن و اسفند مربوط مى شود.
•چاکراى پیشانى یا چشم سوم (آجنا Agna) در سمت پیشانى و کمى بالاتر از بین دو چشم قرار دارد.
طیف رنگى مربوط به این چاکرا آبى نیلى است. این رنگ باعث باز شدن چشم سوم - دید بیرونى و درونى - است. این رنگ براى آرامش و درمان بیماریهاى ذهنى مفید است. رنگ نیلى آگاهى را بالا مى برد و براى زنده کردن خاطرات فراموش شده مفید است. یاقوت کبود، لاجورد، چشم شاهین، آزوریت براى این چاکرا مناسب هستند. لاجورد به ماههاى آذر، دى، بهمن و اسفند تعلق دارد.
•چاکراى بالاى جمجمه یا تاج سر (ساهاس رارا Sahasrara) در قسمت میانى بالاى سر قرار دارد.

طیف رنگى مربوط به این چاکرا بنفش، سفید و طلایى است. این رنگ براى بیمارى هاى ذهنى مناسب است و خواب را تنظیم مى کند. فلورین، الماس، تورمالین و آماتیست مناسب این چاکرا هستند
زمین شناسی پزشکی عبارت است از کاربرد یافته های زمین شناسی در مورد کانیها و یا سنگهای دارویی و... در پزشکی یا داروسازی. ومعادل لاتین Medical Geology میباشد.

معرفی:

این علم ارتباط بین فاکتورهای زمین شناسی و مشکلات سلامتی انسان و حیوان و همچنین نقش مهم کانی های داروئی در پزشکی و داروسازی را بررسی می کنند، یک زمین شناس پزشکی باید در زمینه های زیر مهارت کافی داشته باشد تا بتواند وظیفه اش را به نحو عالی انجام دهد:

کانی شناسی وسنگ شناسی
توانایی شناسایی کانیهای دارویی و به کراگیری آنها، جهت سناز مواد اولیه دارویی
بررسی تاثیر عوامل محیطی بر روی سلامت انسان و بیماریهایی که سلامتی را تهدید می کنند.

خطرات عناصر جزئی و کمیاب
قرار گرفتن درمعرض عناصر جزئی و کمیاب سمی مشکلات زیادی را برای سلامتی به بار می آورد. در دنیا میلیونها نفر به دلیل تماس با آرسنیک، سرب، فلورین، جیوه، اورانیوم و... از مشکلات سلامتی رنج میبرند. استفاده نادرست از زغال با کیفیت پایین نیز خطراتی برای سلامتی به دنبال دارد، چون ذغالهایی با کیفیت پایین، دارای خاکستر، سولفور، عناصر جزئی و.کمیاب سمی وخطرناکی هستند، به عنوان مثال، در ایالت گوژو (جنوب غربی چین) روستاییان فلفل های قرمز ومحصولات ذرتشان را در داخل فرهای بدون منفذ، خشک می کردند.

تا اواسط قرن گذشته، فرها ، سوخت چوبی داشتند، ولی امروزه با از بین رفتن جنگلها، چوب کمیاب شده، تا جایی که روستائیان میزان زیادی از محصولات را به ذغال تبدیل می کنند و برای گرمازایی و پخت و پز وحتی خشک کردن بقیه محصولات استفاده می کنند، اما در هنگان تبدیل این محصولات به ذغال، مقدار زیادی آرسنیک (3500ppm) و دیگر عناصر جزئی در آنها رسوب می کنند و متاسفانه فلفل های قرمزی که در حرارت این ذغالها خشک می شوند، غذای اصلی روستائیان بوده و منبع اصلی آرسنیک می باشند بیماریهایی که آرسنیک ایجاد می کند، عبارتند از:

1- هیپرپیگمنتاسیون که با برافروختگی و کک و مک همراه است.
2- هیپرکراتوسین که علایم آن زخم های بزرگ با تمرکز بیشتر در دستن وپا.
3- باونز که در آن سیاه و شاخی شده خشک که مقدمه سرطان پوست است، دیده می شود.
4- سلولهای فلسی شکل کارسینوما (سرطانی)
البته، تمامی خطراتی که از ذغال ناشی می شوند، صرفا از احتراق آن نیست، به عنوان مثال در بالکان، آبهای زیر زمینی، هیدرکربنهای آروماتیک چندحلقه ای را از ذغال هایی با لایه بندی نازک، شسته و در آب چاه ها جمع می شوند ومردم با خوردن از آب چاه، به نوعی بیماری کلیه ای درون بافتی، به نام نفروپاتی اندمیک مبتلا میشوند. چون این هیدروکربنها به عامل بیماری کمک می کنند. این بیماریها بیش از صد هزار نفر را در یوگسلاوی سابق کشته است.
در نتیجه مصرف ذغال های خانگی، فلورین هم متصاعد می شود که بیشتر از آرسنیک، بیماری زا می باشد، تنفس گرد و غبار ریزی که حاوی آزبست های رشته ای باشد، بیماریهایی را باعث می شود که عبارتند از:
آزبستوزیس، فیبروزیس شش ها، سرطان ریه، مزوتلیومای بدخیم.

در کالیفرنیای جنوبی در سال 1994 در اثر زمین لغزش و زلزله، قارچهای خاکی به نام کوکسیدیوئیدی ایمیتس ؛آزاد شده بود و مردم با تنفس این هوای آلوده به بیماریهایی مثل آسم، کوکسیدیودومویس (تب دره) مبتلا شدند.

همچجنین هیدروکسیل آپاتیت (Ca)5(PO4)3(OH) کانی استخوان و اصلی ترین ماده استحکام بخش استخوان هاست. و برای تشکیل دانه های این کانی در استخوان باید در رژیم غذاییی ذخایر عظیمی کلسیم و فسفر موجود باشد. فلورین هم در ساختمان آپاتیت وارد می شود. در آب بعضی مناطق غلظت های بالایی از فلورین وجود دارد. (حدود 14ppm) که در اواخر قرن بیستم خالدار شدن دندانها در این مناطق را به غلظت های بالایی از فلورین نسبت دادند. ولی جالب اینجاست که تحقیقات زمین شناسی پزشکی نشان داده است که اگر به آب مصرفی 1ppm فلورین اضافه کنیم، دندانها سالم می مانند که همه این یافته ها را با استفاده از قوانین و دستاوردهای ژئوشیمی به دست آورده اند.


جنبه های پزشکی استفاده از بریلیم در صنعت جواهرسازی
در صنعت جواهر سازی، کانیها یا سنگهای زینتی (مثل سفیر، کروندوم و روبی) را تحت تاثیر بریلیم قرار می دهند تا تغییر رنگ داده و معمولا بی رنگ شوند و ارزش اقتصادی کانی یا سنگ را بالا ببرد.متاسفانه کار بر روی سلامتی جواهرسازان، بازرگانان جواهرات و خریدارانی که از جواهر استفاده می کنند، اثرات سوء دارد. بریلیم در فرم اکسیدی خود (BeO) اگر استنشاق شود یا لمس شود، حتما باعث بیماری خواهد شد. در سال 1940 .معدنکارانی که در تماس با این عنصر قرار داشته اند به بیماری کرونیک بریلیوم یا (CBD) مبتلا شدند. اکسید برییلیوم در راکتورهای اورانیوم که پلوتونیوم از اورانیوم ساخته می شود، استفاده می گردد.

اشاره به چند کانی دارویی
زرنیخ قرمز وزرد- استیبنیت یا آنتیموآن- کرومیت- باریت- بوراکس- سیلیویت و...

نتیجه:
پروژه های مشترکی که بین زمین شناسان و پزشکان کار می شوند می توان گفت که از نظر شخصی وحرفه ای به نفع زمین شناسان بوده و باعث پیشرفت بهداشت جهانی است.
 



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1522
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

در واقع این روش درمانی جزو قدیمی‌ترین درمان‌هاست. گفته شده که به‌ طور سنتی مصریان از روغن‌های خوشبو برای ماساژ و درمان بیماری‌های گوناگون استفاده می‌کردند.

 

در دوران شیوع طاعون بسیاری از افراد جهت جلوگیری از انتشار این بیماری، روغن‌های معطر را می‌سوزاندند، زیرا اعتقاد داشتند که بوی خوش، طاعون را ریشه‌کن می‌کند.

 

این روش از دو طریق عمل می‌کند:

روش مستقیم: تحریک‌کننده‌های اعصاب بویایی در واقع بوهایی هستند که می‌توانند از طریق دستگاه عصبی سبب تحریک‌شدن و در نتیجه فعال‌شدن غدد درون‌ریز شوند که این عمل باعث می‌شود که پیک‌های شیمیایی- عصبی مانند آدرنالین و ایندورفین و... که نقش زیادی در تنظیم تعادل بدن دارند، ساخته شوند و در نتیجه تعادل در بدن ما ایجاد می‌شود و عدم تعادل‌ها از بین می‌رود.

روش غیر مستقیم: در این روش با استنشاق یک بو، مرکز حافظه بویایی فرد فعال می گردد. در این قسمت هر بو، همراه با حس ما نسبت به آن بو ذخیره می‌شود (اغلب احساسی که اولین بار با استنشاق یک عطر به ما دست داده است). وجود چنین مرکزی در مغز سبب می‌شود که یک بو به نظر ما خوب و دیگری بد باشد.

بعد از فعال شدن این بخش، دستگاه لیمبیک پیک‌های شیمیایی آزاد می‌کند و شما احساسی را پیدا می‌کنید که اولین بار با تماس با این بو پیدا کرده بودید و در نتیجه ما احساس خوب یا بد خواهیم داشت. اگر ما برای درمان از مواد معطری استفاده کنیم که حالتی خوب در بیمار ایجاد کند، می‌تواند سبب درمان شود.

به طور کلی این روش، درمان روانشناسی و درمان فیزیکی را توأماً به همراه دارد و با کمک به بدن و ذهن به درمان بیماران کمک می‌کند.

چگونه از عطر درمانی استفاده می‌شود؟

به این روش، بهبود با لذت نیز می‌توان گفت. زمان خاصی برای استفاده از این درمان بیان نشده و عطرهای مورد استفاده را می‌توان به صورت اسپری در محیط زندگی فرد بیمار پخش کرد.

برای مثال چند عطر و موارد استفاده آن را معرفی می‌کنیم:

 

اسانس رز:

این اسانس یکی از اسانس‌هایی است که به سختی به دست می‌آید، زیرا به طور مثال 6 تن گلبرگ رز تنها یک کیلوگرم اسانس یا روغن معطر می‌دهد. با الکل یا حلال‌ها، عصاره‌گیری انجام می‌شود. این روش دو مزیت دارد؛ یکی اینکه روش ارزانی است و دیگر اینکه به بوی گلبرگ تازه نزدیک‌تر خواهد بود.
 

از بوی رز در روان‌ درمانی‌ها استفاده می‌شود، زیرا که حس هارمونی و امنیت در بدن ما ایجاد می‌کند و به ما کمک می‌کند تا به غرورمان مسلط شویم. انرژی دوست‌داشتن در فکر و فعالیت‌هایمان ایجاد می‌کند و در کل به قلب ما انرژی تازه می‌بخشد.

از سقط جنین‌ جلوگیری می‌کند، گرفتگی‌های عضلات و خونریزی‌ها را متوقف می‌کند، مشکلات قاعدگی و یائسگی را حل می‌کند و بهترین حمایت‌کننده روانی در دوران حاملگی است که بسیار بهتر از حمایت‌کننده‌های فیزیکی عمل می‌کند.
 

اسانس لیمو ترش:

این عطر از پوست لیمو ترش بدست می‌آید و سبب بهبود قدرت تمرکز در افراد و نیرو بخشیدن به فعالیت‌های ذهنی و تحریکات عصبی می‌شود.

عطر لیمو ترش، عطر قابل توصیه برای محیط‌های کار است، زیرا که جو محیط کار را آرام می‌کند و باعث می‌شود که از اشتباهات انسانی پیشگیری شود. همچنین خستگی، تنبلی و استرس را از بین می‌برد و ایجاد ارتباط را در محیط کار آسان‌تر می‌کند.مانند دیگر اعضای خانواده مرکبات، لیمو ترش در ضدعفونی کردن محیط قدرتمند است و در درمان کم‌خونی، اسهال، فشار خون بالا، کلسترول بالا، رماتیسم، بی‌اشتهایی، سردرد، خارش و آسم مؤثر است.
 

اسانس وانیل:

این اسانس از دانه‌های گیاهی که در ماداگاسکار و اندونزی رشد می‌کند گرفته می‌شود. خاصیت درمانی برای پوست دارد و به همین دلیل در ساخت وسایل آرایشی از آن استفاده می‌شود.

از نظر روانشناسی داروی ضد افسردگی است، زیرا که با بوییدن عطر آن احساس آرامش در افراد ایجاد می‌شود.

همچنین از نظر فیزیکی نیز فوایدی را به همراه دارد که می‌توان از آنها خاصیت ضد درد بودن را نام برد.



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1653
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

در روایت‌های ترسناک در مورد تیمارستان گفته شده که: یک روز یکی از بیماران ناپدید می‌شود، 5 هفته بعد جسدش درحالی پیدا می‌شود که به طور کامل فاسد شده ولی دور جسدش...
در سراسر جهان مکانهایی با تاریخچه ای تیره و وحشت زا وجود دارند. بازدید از مکان‌های ترسناک شاید بی شباهت به رفتن به جاهایی که ارواح سرگشته در آنجا هستند نباشد. حتی ترسناک‌تر از این رفتن به مکانهایی با ارواحی این جهانی است که بشر هم نیستند.

تونل جیغ زن، جاده وارنر

طبق یک افسانه محلی روح یک زن جوان این محل را تسخیر کرده است. گفته اند که شخصی این زن جوان را آتش زده و در حالیکه با لباس‌های سوزان در جستجوی راه فرار بوده در این تونل محبوس و جان می‌سپارد. در داستان‌های محلی قدری تفاوت نیز وجود دارد، یکی از این داستانها می‌گوید که پدر عصبانی دختر او را به داخل آتش انداخته است؛ چرا که او به خاطر طلاق ناراحت کننده کنترلش بر روی فرزندان و قدرت ایفا کردن وظایف پدری را از دست داده بود. در داستان دیگری گفته شده عده ای این دختر را دزدیده و بعد از آن برای پاک کردن شواهد و مدارک دختر را می‌سوزانند. همه این داستانها باعث شده مردم از تونلی که در آن صدای جیغ گوشخراش یک زن شنیده می‌شود دوری کنند.

پل Bessie Little، دیتون

روح یک دختر کشته شده به نام Bessie Little به طور مرتب به این پل در خیابان Ridge بازمی‌گردد. این دختر در تاریخ 27 آگوست 1896 به دست دوست پسرش «آلبرت جی فرانتز» کشته شده بود. Bessie از این پسر باردار بود و آلبرت هم نمی‌خواست با او ازدواج کند، بنابراین آلبرت با خالی کردن گلوله ای به مغز دختر بینوا را کشته و صحنه را طوری بازسازی کرد که خودکشی به نظر برسد. او برای رسیدن به این هدفش دوبار به Bessie شلیک کرد و این کاملا واضح است که دختر این کار را با خودش نمی‌کرد. در تاریخ 19 نوامبر 1897، «آلبرت جی فرانتز» در زندان اوهایو در کلمبوس به صندلی الکتریکی بسته و با اتهام قتل درجه یک به مرگ محکوم شد. بنابراین در افسانه‌ها گفته شده که این دختر با بازگشتن به شهرک «مونتگومری» قصد تسخیر کردن این پل را دارد.

دانشگاه اوهایو، آمریکا

«ویلسون ‌هال» به خاطر یک دختر (احتمالا یک دختر جادوگر) معروف شد. این دختر لحظاتی بعد از اینکه با خون خودش نوشته‌هایی شیطانی و ماوراطبیعی روی دیوار نوشت خودش را کشت. 5 ستاره دنباله دار که به شکل ستاره پنج پر درآمده بودند این محوطه را احاطه کردند همراه با ساختمان اداری که که در وسط نشان شیطان قرار گرفته بود. و در داستان دیگر از «واشینگتون‌ هال» نام برده شده که به خاطر منزل دادن به بازیکنان بستکبال یک تیم معروف شده بود؛ او و تمام بازیکنان در یک تصادف وحشتناک کشته می‌شوند و گفته شده ارواح آنها هنوز سالن دانشگاه را در تسخیر خود دارند و گاهی اوقات می‌توان صدای دریبل زدن را در سالن شنید. سرداب‌های «جفرسون ‌هال» از مکان‌هایی است که ارواح بی‌شماری از خودشان نشانه‌هایی نشان می‌دهند. و بالاخره به خاطر Ridges یک تیمارستان مخروبه که اکنون به خاطر رفتارهای نامناسب و شوک الکتریکی شناخته شده است. در روایت‌های ترسناک در مورد تیمارستان گفته شده که: یک روز یکی از بیماران ناپدید می‌شود، 5 هفته بعد جسدش درحالی پیدا می‌شود که به طور کامل فاسد شده ولی دور جسدش لکه‌هایی به صورت خطی محیطی کشیده شده. این لکه را امروزه هم می‌توان در آن مکان دید!

جاده کلی، اوهایوویل، پنسیلوانیا

در فاصله یک مایلی جاده کلی در اوهایوویل، پنسیلوانیا منطقه ای است که گزارش‌های بی‌شماری حاوی فعالیت‌های ماورایی و اتفاقات عجیب از آنجا گزارش شده است. گزارش‌ها حاکی آن است که وقتی حیوانات وارد این منطقه تسخیر شده می‌شوند آرامش و ملایمت خود را از دست داده و این آرامش تبدیل به درنده خویی شده و سپس به سمت حیوانات دیگر و حتی انسانها می‌روند. این جاده با جنگل فشرده، سیاه و وحشت‌انگیز احاطه شده که در آن جنگل نیز سر و صداها و اشباح سفید رنگی شنیده و دیده شده که قابل تشریح کردن نیست. هیچ کس کاملا مطئن نیست که چرا این بخش کوچک از جاده تسخیر شده است، اما در برخی تئوری‌ها گفته شده که این اتفاقات از جهاتی می‌تواند به فعالیت‌های آیینی که یکبار در این مکان برگزار شده ارتباط داشته باشد و نیز نفرین‌هایی که به این دلیل مردم این سرزمین دچارش شده اند.
زندان آلکاتراز، سان فرانسیسکو
این جزیره از نظر بومی‌های آمریکایی مکانی شیطانی بوده، که در طی قرن‌ها مرگ‌ها بی شماری در اثر تصادف، قتل و خودکشی به خود دیده است. با تاریخچه سیاهی که دارد جای تعجب نیست که بگویند که ارواح آلکاتراز را بیشتر از تمام مکان‌های دیگر تسخیر کرده اند. اگر این باور که ارواح به دنیا باز می‌گردند تا مکانهایی که در آنجا شکنجه شده اند را تسخیر کنند، پس آلکاتراز باید در اثر هجوم ارواح به آنجا منفجر شود. در طول سال‌ها گزارش‌هایی حاوی اتفاقات مرموز در جزیره آلکاتراز وجود داشت. این گزارش‌ها از سوی بازدید کننده‌ها، نگهبانان پیشین و زندانیان پیشین و کارکنان خدماتی پارک ملی بود. از فانوس دریایی محل هم بارها صدای دلنگ دلنگ، جیغ و گریه شنیده شده است.
البته داستان‌های بی شماری در مورد این محل وجود دارد که در این مقاله کوتاه ما نمی‌گنجد و برای تشریح تمام آنها نیاز به نوشتن یک کتاب داریم. بعضی از این اتفاقات عجیب هم در پاراگراف بالا ذکر شد. فانوس دریایی جزیره در سال 1854 ساخته شد و سپس در زلزله بزرگ سانفرانسیسکو در سال 1906 به طور کامل نابود و خراب شد و بعد به طور ناگهانی دوباره ظاهر شد، چندین گزارش در مورد این محل مربوط به شب‌های مه گرفته بوده همراه با صدای سوت مانند وحشتناک و یک چراغ سبز فلش زن که به آرامی ‌اطراف جزیره را روشن کرده و به همان سرعتی که روشن شده بود ناپدید می‌شود.
قلعه ادینبورگ، ادینبورگ، اسکاتلند
این قلعه باشکوه مکانی مربوط به قرون وسطاست و در قسمت بالایی یک پرتگاه صخره ای واقع شده و چشم انداز زیبایی از تپه‌های اسکاتلند به انسان می‌دهد. اما داخل این دالان‌های تاریک و خیابان‌های باریک ادینبورگ صدای مردگان شنیده می‌شود. اینها حداقل اتفاقاتی است که در مورد این محل گزارش شده. اینجا مکان‌های مناسبی برای اشباح دارد شامل: سلول‌های زندان قلعه، سردابه‌های پل جنوبی، محوطه پادشاه ماری و یک خیابان متروکه برای استفاده قرنطینه و سرانجام قربانیان مدفون شده به خاطر مبتلا شدن به طاعون و بیماری‌های دیگر. همچنین گزارش‌های دیگری درمورد این مکان مخابره شده شامل: دیده شدن شبح سگ، دیده شدن طبل زن بدون سر و جسد زندانی‌هایی که در طول جنگ 7 ساله فرانسه و جنگ استقلال آمریکا کشته شده بودند


:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1455
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.
موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی