.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

چاکرای شبکه خورشیدی نافی: (Manipura )
شخصیت و نیروی اراده
« میزان پاکی و تقدس شما متناسب با نیکی اراده شماست .»

 

چاکرای شبکه خورشیدی

سومین چاکرا ، چاکرای شبکه خورشیدی ، با شخصیت و اعتماد به نفس مرتبط است . این چاکرا « مرکز قدرت » شناخته شده است و با مثبت بینی ، بینش و انگیزه دروی در ارتباط است . چاکرای شبکه خورشیدی سیستم های گوارشی و متابولیسم را کنترل می کند ، به آن ها انرژی می بخشد و در آدمی انگیزه غلبه بر جبر و بی تفاوتی ایجاد می کند . این چاکرا به فرد کمک می کند نیروی شخصی خود را بروز دهد وغرایز گوارشی خود را دنبال کند وخطر پذیر باشد و مصمم .

رنگ :
زرد طلایی
عنصر : آتش
جایگاه : شکم
قسمت های مرتبط در بدن : معده ، کبد ، کیسه صفرا ، طحال ، غدد فوق کلیوی
خصیصه های اصلی : اعتماد به نفس ، قوه حیات ریال ادراک ، بصیرت ، اراده ، انضباط ، قدرت
عصاره گل : فلفل سیاه ، زنجبیل و نعناع صحرایی
غذا : کربوهیدرات های مرکب ( انواع غلات و حبوبات )

پی آمدهای نا متعادل بودن چاکرای شبکه خورشیدی :
معمولا نامتعادل بودن چاکرای شبکه خورشیدی به صورت کاهش اعتماد به نفس، کاهش قوه حیات، حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد یا انتقاد بیش از حد از دیگران آشکار می گردد . نشانه های بی تعادلی این چاکرا احساس بی اعتمادی، خشم، حس سلطه، تمایل به کمال گرایی و تأکید بر جایگاه اجتماعی و حرفه ای فرد است .

نشانه های نا متعادل بودن چاکرای سوم :
پی آمد های روحی و روانی : عصبانیت، ترس از واپس زدگی، خود باوری ضعیف، تردید، ناتوانی، وسواس، بی عاطفگی، رنجش و طمع

پی آمد های فیزیکی : مشکلات گوارشی، آلرژی غذایی، دیابت، زخم های گوارش ، مشکلات کبدی، یرقان، هپاتیت، سنگ کیسه صفرا، مشکلات غدد فوق کلیوی، التهاب مفاصل و وسواس در نظافت .
هنگامی که چاکرای شبکه خورشیدی در حال تعادل باشد، پر انرژی هستیم و اعتماد به نفس بالایی داریم . با نیروی شخصی خود در ارتباطیم و می توانیم عقایدمان را دنبال کینم و پایان کارها را ببینیم . آتش گرم چاکرای شبکه خورشیدی به روشنی می درخشد و احساس بشاش بودن، حیات، قدرت و سرزندگی می کنیم .

پی آمد های تعادل سومین چاکرا عبارتند از :

- احساس قوی هویت و اعتماد به نفس
- پشتکار
- توانایی اطمینان به غرایز خود
- احساس تعلق خاطر

فعالیت های سود مند برای تعادل چاکرای شبکه خورشیدی :

یوگای قدرتی، ایروبیک، شنا، پیاده روی سریع و راه پیمایی

تنفس آتش در حالت کشش ( Kapalabhati )
- صاف به پشت بخوابید . دست ها زیر باسن و کف دست باید به سمت پایین باشد .

- پاشنه های پا را حدود پنج سانت بالاتر از زمین نگه دارید .
- سر را کمی بالاتر از زمین بگیرید . به انگشت پایتان خیره شوید .
- دهانتان را بگشایید ، زبانتان را بیرون آورید و نفس بکشید . وقتی ریتم تنفس خود را پیدا کردید . زبانتان را داخل دهان ببرید و به این تنفس سریع در حالی که از بینی دم و بازدم انجام می دهید ، ادامه دهید .
- در حالت دم شکم باید باز شود و در حالت بازدم منقبض گردد .
- فاصله زمانی دو و بازدم باید یکسان باشد .
- این عمل را یک تا سه دقیقه ادامه دهید .

« من قوی ، متمرکز و مصمم هستم »

تاثیرهای مثبت :

- جریان اکسیزن را در بدن افزایش می دهد . تمام سیستمها را تطهیر می کند و گردش خون را بهبود می بخشد .
- ماهیچه های شکمی و دیافراگم را قوی می کند .
- مرکز نیروی واقع در شبکه خورشیدی را تقویت می کند و بدن را گرم می سازد و نیرو می بخشد .
- حس داشتن حدود و شعور شخصیتی در فرد ایجاد می کند .

توضیح : تمرکز روی عمل بازدم ، عمل دم را ناخود آگاه می کند .

* اگر فشار خون بالا ، دیابت ، صرع ، افسردگی یا بی خوابی دارید یا بیش از سه ماه از بارداریتان می گذرد . تنفس اتش را انجام ندهید . هم چنین اگر احساس سرگیجه یا سبکی در سرتان کردید از انجام دادن این تمرین خودداری کنید .

کماندار ( Dhanurdharasana

- صاف بایستید و پا ها را سه برابر عرض شانه باز کنید . در این حالت ، شانه ها افتاده و از گوش ها فاصله دارند

- پای راست را ۹۰ درجه به سمت خارج و پای چپ را ۳۰ درجه به سمت داخل بچرخانید .
- لگن و شانه ها را به سمت روبه رو نگه دارید . زانوی راست را خم کنید . مفصل های ران را کمی ( تقریبا حدود یک پا ) پایین اورید .
- دستتان را مشت کنید و آن را جلوی سینه به سمت بیرون دراز کنید . نفس بکشید و دست چپتان را – تا جایی که می توانید البته بدون فشار – عقب ببرید . گویی طناب کمانی فرضی را می کشید .
- زانوی پای راست را بیشتر خم کنید و پایین بروید . توجه داشته باشید که زانوی پای راست باید با قوزک پا در یک راستا باشد .
- نقطه ای را مشخص کنید و به آن خیره شوید .
- از مرکز سینه خود ، عمیق و آرام نفس بکشید . ماهیچه های شکمی را بالا بکشید و این حالت را با آهسته عقب کشیدن دست چپ کامل کنید . شانه ها باید افتاده و دور از گوش ها باشند . یک دقیقه در این حالت بمانید و تنفستان را تا جایی که ممکن است بلند ، آرام و عمیق کنید .
- دست ها را پایین آورید و پا ها را صاف و کشیده نگه دارید .
- جهت را تغییر دهید و همین حرکت را تکرار کنید .
- هر دو جهت را یک بار دیگر تکرار کنید .

« من قدرتمند ، شجاع و متمرکز هستم »

تاثیرهای مثبت :

- قدرت تمرکز را افزایش می دهد و اعصاب را قوی می کند .
- نیروهای ذهنی و جسمی را افزایش می دهد .
- ماهیچه های ساق پا را قوی و ورزیده می کند .
- شانه ها و سینه را نرم و باز می کند .

کمان (Dhanurasna)

- روی شکم بخوابید ، چانه باید روی زمین باشد و پا ها کمی از هم فاصله داشته باشند .

- هر دو زانو را خم کنید . پاشنه های پا را به سمت باسن ببرید . به عقب خم شوید و قوزک پا را بگیرید . اگر نمی توانید ، بندی دور مچ های خود ببندید .

- نفسی عمیق بکشید . در بازدم ، ماهیچه های شکمی را بالا بکشید و استخوان شرمگاهی را پایین آورید .

- نفس بکشید و سر ، پا ، زانو و ران را آرام بالا ببرید . احساس کنید که استخوان های کتفتان به هم فشرده می شوند .

« من آن قدر قوی هستم که مسیرم را تا انتها ادامه دهم »

تاثیرهای مثبت :

- امعاء و احشا را ماساژ می دهد .
- به عمل گوارش کمک می کند .
- آهسته ، بدون ایجاد کشش یا فشار ، به عقب و جلو تکان بخورید و بر تنفسهای عمیق و یکنواخت خود متمرکز شوید .
- ۱۰ تا ۱۵ ثانیه در این حالت بمانید . نفس بکشید .
- در بازدم ، دست ها را رها کنید . آهسته پا ها را پایین آورید و صاف کنید . این حرکت را تکرار کنید .
- به پشت برگردید ، زانو ها را روی سینه بغل کنید . تا زمانی که احساس کنید ماهیچه های پایین کمرتان نرم شده اند یا تا هنگامی که خسته شدید ، در این حالت بمانید .
- تیروئید را تحریک و قفسه سینه را می گشاید .
- دست ها و پشت را قوی می کند .
- ران ها و باسن را متعادل می سازد .

* اگر فشار خون بالا دارید این تمرین را انجام ندهید .

قایق ( Navasana )

- با ستون فقرات صاف ، زانوی خمیده و کف پا ها روی زمین ، بنشینید .
- پشت ران ها را با دست بگیرید .
- نفس بکشید و به عقب خم شوید و روی استخوان نشیمنگاه حالت تعادل را حفظ کنید . نوک انگشتان پا باید روی زمین باشند .
- لگن ثابت است ( نه به سمت جلو می رود ، نه عقب ) . نفستان را بیرون دهید ، نافتان را به سمت درون بکشید . توجه
داشته باشید که ستون فقرات باید صاف باشند .
- نفس بکشید و انگشتان پا را از زمین جدا کنید و پا ها را دراز کنید .اگر این کار برایتان سخت است ، زانوهایتان را خم کنید
- هنگامی که احساس تعادل کردید ، دست ها را از ران جدا کنید ان ها را کشیده کنار پا نگه دارید . کف دست ها به سمت
داخل است .
- به زانوهایتان خیره شوید و روی تنفسی بلند ، آرام و عمیق متمرکز شوید .
- ۸ تا ۱۰ ثانیه در این حالت بمانید . این زمان را به یک دقیقه افزایش دهید .
- اگر می توانید این تمرین را تکرار کنید .
* هر چه بیشتر این حرکت را انجام دهید ، قوی تر می شوید و انجام آن برایتان راحت تر می شوید .

تاثیزهای مثبت :

- نیروی جسمی را افزایش می دهد .
- بنیه و نیروی اراده را تقویت می کند .
- ناحیه شکمی « مرکز قدرت » را قوی و محکم می کند و پشت را استحکام می بخشد .
- عضلات تا کننده ران و عضلات ران را تقویت می کند .

مدیتیشن خورشیدی

روی صدای چاکرای خورشیدی تمرکز کنید ( صدای آه )

- سه بار این صدا را آهسته یا با صدای بلند تکرار کنید .- عمل دم و باز دم را انجام دهید . انرژی خورشیدی را که از مرکز نیرو در بدنتان جریان یافته است و دارد در تمام بدن پخش می شود حس کنید .
- نوری انرژی دهنده را تصور کنید که با رنگ زرد کم رنگ تمام وجود شما را پاک می کند .
- تاریکی را با بازدم از ریه هایتان خارج کنید .
- به این موضوع بیاندیشید :

« نیروی من از مرکز وجودم پرتو افکن است »

- یک تا سه دقیقه این کار را ادامه دهید . اگر لازم شد ، دستانتان را پایین بیاورید .

تاثیرهای مثبت :

- سیستم عصبی را متعادل و تقویت می کند .
- حس خود باوری و اعتماد به نفس را افزایش می دهد .
- ماهیجه های شکمی و دست ها را تقویت می کند .
- حس خاکی بودن و داشتن ارتباط فیزیکی عمیق با زمین و هستی را افزایش می دهد .
- ذهن را پاک و آرام می کند .
- ضربان قلب و تنفس را کند می کند .



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1616
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

انرژی حیاتی، جنبة نادیدنی هستی‌ است که جهان را شکل می‌دهد و همه چیز را به جنبش درمی‌آورد. این انرژی قابل دیدن و لمس کردن نیست، اما مانند هوایی که تنفس می‌کنیم ما را دربرگرفته و موجب ایجاد توازن در روح، روان و جسم ما می‌شود. انرژی حیاتی به اشکال مختلف ظهور می‌کند و همة جامدات و موجودات جهان فیزیک و پدپده‌های روحی و روانی را شامل می‌گردد. هرچه انرژی حیاتی متراکم‌تر شود، به ماده و جهان فیزیک نزدیک‌تر است و هرچه رقیق‌تر باشد به تجلیات روح.
مذاهب، مکاتب، فرهنگ‌ها و نژادها همواره از وجود این انرژی آگاه بوده و آن را به اسامی مختلفی نامیده‌اند. مسیحیان آن را «ایت» می‌نامند که در همه‌جا نافذ و سیال است و کاهنان پُلی‌زیری و هاوایی آن‌را «مانا» می خوانند. نزد صوفیان این نیرو به «برکت» شناخته می‌شود. از طرفی پژوهش‌گران روسی این انرژی را به نام «پلاسمای حیاتی» می‌شناسند. همچنین «نومیا» به گفتة پاراسلوس، «انرژی حیاتی و کیهانی» به گفتة برونلر، نام‌هایی ‌است که به انرژی حیاتی اطلاق شده است. همة این اسامی اشاره به انرژی مادر و بنیادین هستی‌ دارند که همه چیز را شکل داده و در همه چیز نفوذ می‌کند. در شماره‌های پیش به انرژی ارگن به گفتة ویلهم رایش و نیروی ادیک کشف رایشن باخ پرداختیم، در این شماره نیز به‌ جلوه‌ای دیگر از انرژی حیاتی، درالفبای باطنی هندوها یعنی «پرانا» می‌پردازیم. . . . .

مکانیزم اعمال خارق العاده

نیروی ذاتی روح به صورت بالقوه و نهفته در روح تمام انسان‏ها وجود دارد. در تاریخ ملل و فرهنگ‏های مختلف، همچنین در تاریخ ادیان الهی و مکاتب گوناگون تجربه‏های متعدد و بسیاری از پدیده‏های عجیب و اعمال خارق‏العاده مشاهده و ثبت شده است، اعمالی چون: شفا دادن بیماری‏ها، غلبه برطبیعت (ایجاد باد، باران، طوفان)، برخاستن از زمین و پرواز کردن، خبردادن از غیب و پیش‏گویی کردن، قدرت تحقق بخشیدن به خواسته‏ها، تبدیل چیزهای مختلف به یکدیگر، زنده کردن مردگان و... که تحت عناوین مختلفی همچون معجزه وکرامات شناخته می‏شوند. درباره چگونگی وقوع این پدیده‏های فوق طبیعی یا صحت و سقم آن، نظرها و دیدگاه‏های گوناگونی وجود دارد. عده‏ای این پدیده‏ها را صرفاً منحصر به عهد عتیق می‏دانند و آنها را به اولیاء خداوند نسبت می‏دهند. عده‏ای هم به طور کلی وقوع این اعمال را رد می‏کنند و آنها را منتج از اوهام و شعبده تلقی می‏کنند. در این میان محققان و دانشمندانی هم وجود دارند که به بررسی این گونه اعمال می‏پردازند و سعی در دریافت قوانین حاکم بر اعمال فوق طبیعی دارند. به طور کلی مکاتب باطنی وقوع اعمال خارق‏العاده را به توانایی ذاتی روح نسبت می‏دهند و اظهار می‏کنند که نیروی ذاتی روح به صورت بالقوه و نهفته در روح تمام انسان‏ها وجود دارد. آنها هم چنین مسئله پرورش و فعال نمودن این نیروی ذاتی را مطرح می‏کنند که در صورت شکوفا شدن می‏تواند کاربردهای شگرفی در زندگی روزمره و بهبود آن داشته باشد و موجب تعالی انسان گردد. در عصر کنونی به مدت چندین دهه است که دانشمندان در زمینه‏های فیزیک، زیست شناسی، ژنتیک، روانشناسی، فراروانشناسی و... این مبحث را مدّ نظر قرار داده و از رهگذر نتایج حاصله، به همسویی‏هایی با باطن‏گرایان شرق دست یافته‏اند. علم کنونی و در دسترس بشر، به طور روشن و کامل قادر به توجیه و ارائه پاسخی قطعی به پدیده‏های خارق‏العاده نیست، ولی تحقیقات دانشمندان بخصوص در فیزیک نو راهی به سوی تبیین و درک روح و اعمال خارق‏العاده ناشی از توان ذاتی روح باز کرده است. آنچه در علم ثابت شده وجود نوعی شعور و آگاهی در ذرات بنیادی و انرژی و شعوری فراسوی ماده در کل هستی است. این مقاله قصد دارد توانایی‏های بالقوه روحی-روانی انسان را مدّ نظر قرار داده و ارتباط آن را با اعمال خارق‏العاده، بررسی کند. دسته‏بندی چنین اعمالی از نظر تفاوت‏ها، چگونگی وقوع و مکانیزم‏شان از دیگر اهداف این مقاله است. تعریف اعمال خارق‏العاده پدیده‏های فوق طبیعی و اعمال خارق‏العاده شامل پدیده‏هایی می‏گردد که ماورا ماده و خارج از تبیین فیزیک مکانیکی می‏باشد و به مجموعه پدیده‏هایی اطلاق می‏گردد که در حیطه جهان انرژی-آگاهی قرار دارد و علت اصلی آن نیروی ذهنی-روحی انسان است. چگونگی وقوع اعمال خارق‏العاده پدیده‏های فوق طبیعی از نظر تفاوت در چگونگی وقوعشان، به سه دسته کلی تقسیم می‏شوند. دسته اول به گروهی از پدیده‏ها اطلاق می‏گردد که مربوط به روح خداوند است و از طریق اولیا و انبیا و منتخبین خداوند صادر می‏شود. دسته دوم شامل گروهی از پدیده‏هاست که انجام آن مربوط به روح فردی می‏باشد. در این روش از طریق انجام تمرینات، فنون و تکنیک‏ها، نیروی ذاتی روح را فعال نموده و موجب وقوع پدیده‏های فوق طبیعی می‏شوند. دسته سوم به اعمالی خارق‏العاده اطلاق می‏گردد که توسط کارگزاران روحی و غیبی وقوعشان امکان‏پذیر است. الف - همانطور که گفته شد، دسته اول شامل گروهی می‏شود که از اولیا و انبیا و منتخبین خداوند صادر می‏گردد. افرادی که به دلیل بزرگی و پاکی روحشان واسطه‏هایی بین خداوند و انسان‏های عادی هستند. در کتب آسمانی نیز از اعمال فوق طبیعی و خارق‏العاده روحی آنان یاد شده است. در حقیقت این افراد تحت القا روح الهی قرار گرفته‏اند و از این طریق توانایی‏های خارق‏العاده روح آنان آشکار شده، آنها برای نیل به این قدرت ذاتی تمرینی انجام نداده‏اند. نیروهای طبیعت تحت کنترل آنها و قدرت خداوند پشتیبان کلامشان می‏باشد. آنها که روحشان با روح خداوند یگانه شده است بیماری‏ها را شفا می‏دهند، مرده را زنده می‏کنند و با تکه نانی گروه بی‏شماری را سیر می‏نمایند... ب - دسته دوم شامل افرادی می‏شود که از طریق روش‏های خاص و تمرینات ویژه ذهنی و بدنی نیروی ذاتی روح خود را فعال نموده و به توانایی‏هایی از قدرت روح خود دست می‏یابند. هسته مرکزی این روش‏ها بکارگیری نیروی روحی تحت تسلط و کنترل ذهن است. آنطور که ثابت شده حدی برای توانایی‏های بدنمان تحت نظارت ذهن وجود ندارد. این توانایی‏ها بعداز سال‏ها تمرینات مراقبه و تمرکز ذهن، تجسم و تخیل خلاق، تمرینات تنفسی و تمرینات خاص بدنی و... حاصل می‏گردد. از جمله این قدرت‏ها کنترل آگاهانه اعمال حیاتی غیرارادی بدن مانند آهنگ نبض، تنفس، هاضمه، سوخت و ساز غذا، فعالیت کلیه‏ها و... است که می‏توانند تحت تأثیر اراده قرار بگیرند و به طور دلخواه تغییر کنند. افراد ماهری که سال‏ها وقت صرف کرده‏اند، می‏توانند ضربان قلب خود را تا حد مرگ کاهش دهند و دمای بدن را تا جایی که در حالت عادی مرگ‏آور است، پایین بیاورند و تنفس را به حدود یک بار در هر چند دقیقه برسانند. در این حالت بدن در شرایطی مشابه خواب زمستانی بعضی حیوانات قرار می‏گیرد، بنابراین آنها حتی می‏توانند خود را زنده، بدون بروز آثار سوئی، روزهای متمادی مدفون کنند و یا واکنش‏های بدن را چنان منحرف کنند که بدون احساس درد، سوزن به اعضا بدن فرو برند و سیخ از چانه و زبان بگذرانند. در حین انجام این اعمال تحت کنترل روح، دستگاه اعصاب نباتی )سمپاتیک( به طور موضعی حذف شده یا به نحوی تحریک می‏شوند که از خونریزی جلوگیری می‏شود. از دیگر اعمالی که توسط روح فردی و نیروی ذهن صورت می‏گیرد: بی‏وزنی، شفابخشی، جابجایی اشیاء، تأثیرگذاری از فاصله، تله‏پاتی، خبر دادن از غیب، کنترل و تسلط بر کالبد اختری، همزمان در دومکان بودن، بکارگیری نیروی روحی در هنرهای رزمی و... می‏باشد. در هنرهای رزمی تایی‏چی و شائولین، به‏کارگیری انرژی روحی و هماهنگی ذهن و جسم موجب می‏گردد تا قابلیت‏های مهیبی کسب شود. برای مثال یک استاد تایی‏چی می‏تواند با ضربه‏ای آرام و ملایم ولی متمرکز شخصی را به هوا پرتاب کند و به زمین بزند، درست مانند اینکه نیروی الکتریسیته از وی عبور کرده باشد. ج- دسته سوم مربوط به انجام اعمال خارق‏العاده توسط کارگزاران روحی )واسطه‏ها( میشود. در این روش عامل براساس به کارگیری موجودات واسطه‏ای عمدتاً روحی و انرژیک، موجب بروز پدیده‏های فوق طبیعی می‏گردد. این موجودات کارگزار را در فرهنگ عمومی به نام‏های ارواح، جنیان، موکلان، ملائک و... می‏شناسیم. استفاده از ارواح امکانی است که در اختیار انسان قرار داده شده است. برای مثال در کتب مقدس اشارات متعددی مبنی بر اقتدار و کنترل بسیار بالای حضرت سلیمان بر کارگزاران بیشمار از جنس‏های مختلف و به کارگیری آنها گردیده که در آنی و لحظه‏ای اعمالی خارق‏العاده را به فرمان حضرت سلیمان انجام می‏دادند. از اواخر قرن نوزدهم به بعد در اروپا و آمریکا تحقیقات گسترده‏ای در زمینه پدیده‏های روحی و ادراکات فراحسی توسط محققان و دانشمندان برجسته صورت گرفته و نتایج شاخصی نیز حاصل شده است. از جمله دانشمندان برجسته "سر ویلیام کروکس"(1) فیزیکدان صاحب نام انگلیسی و "آلان کارداک"(2) پزشک فرانسوی را می‏توان نام برد. نتایج کلی که از مطالعه و مشاهده پدیده‏های مرتبط با ارواح به دست آمده است بدین قرار است: 1- پدیده‏های مرتبط با روح توسط موجوداتی هوشمند و غیرمتجسد یعنی توسط ارواح آزاد پدید آورده می‏شوند. 2- ارواح آزاد که موجودات دنیای روحی هستند، همه جا در فضای بیکران پراکنده می‏باشند حتی در کنار و در اطراف ما پیوسته رفت و آمد دارند. 3- برخی از ارواح که در هر دو عالم روحی و جسمی نفوذ دارند، از جمله عوامل نیرومند طبیعت می‏باشند. 4- هر یک از ارواح به تناسب پیشرفتی که احراز کرده است، به درجات مختلف نیکی یا بدی و علم یا جهل نائل می‏گردد. 5- ارواح آزاد در صورت فراهم بودن بعضی شرایط مخصوص می‏توانند با زندگانی جسمانی تماس یابند و احیاناً پاره‏ای پدیده‏ها را به وجود آورند. 6- ارتباط ارواح با انسان‏ها از مجرای مدیوم‏ها )انسان‏های واسطه( برقرار می‏شود وبه نسبت استعداد و قدرت مدیوم‏ها، ارواح پدیده‏های مختلفی را بروز می‏دهند مانند بلند کردن اشیا سنگین یا سبک، حرکت اشیاء، ظهور نورهای مختلف از منبع نامعلوم، ایجاد صدا و تجسد ارواح، آوردن و ظهور شئی از مکان دیگر )پدیده آورش( و... مؤخره این امکان وجود دارد که بسیاری از افراد، به راحتی هر لحظه از کنار وقوع اعمال خارق‏العاده و تفاسیر و تعابیر آنها عبور کنند، اما شکی نیست که در عصر حاضر، علاقه و توجه جدی نسبت به پدیده‏ها و امور ماورالطبیعه، افزایش چشمگیری پیدا کرده است. این توجه در عصری که بسیاری سعی دارند برای تمامی پدیده‏های فوق طبیعی، دلایل علمی و مستند ارایه دهند، نوید دهنده آینده درخشانی است



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1939
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

 

خلسه» حالت خاصی است که انسان در آن می‌تواند با ابعاد ماورائی و الهی‌ِوجود خود ارتباط برقرار کند. در این حالت، توجه انسان از امور عادی و معمولی جدا شده، حرکات ارادی بدن متوقف می‌گردد، حواس فیزیکی پنج‌گانه غیرفعال می‌شود و جسم فیزیکی فراموش می‌گردد. همچنین در حالت خلسه بخش خودآگاه ذهن کنار رفته، ناخودآگاه هویدا و فعال می‌شود. بخش ناخودآگاه ذهن انسان، بسیار تلقین‌پذیر است، از این حالت می‌توان حسن استفاده – برای القاء معروفات - و یا سوء استفاده - برای القاء منکرات - نمود.

بعضی خلسه را حالتی بین خواب و بیداری می‌دانند، حالتی شبیه به چرت زدن، حالتی مانند گیجی، ماتی، منگی و کرخی؛ عده‌ای نیز معتقدند که خلسه حالتی است که مدیوم‌ها در آن قرار گرفته، در این حالت تحت تأثیر نیروهای دیگر می‌توانند با ابعاد ماورایی ارتباط برقرار کنند.

 

اختلال یا تغییرات موقت در سیستم عصبی، پریشانی وسیع روحی و اختلال در آگاهی نیز تعبیر عده‌ای دیگر از حالت خلسه می‌باشد. گروهی نیز خلسه را نوع خاصی از آگاهی به نام آگاهی برتر یا اَبَر آگاهی می‌دانند.

 

هر یک از تعاریف مذکور، از یک دید و زاویه خاص به خلسه نگاه می‌کند و بخشی از این حالت را بیان می‌نماید، لذا هر یک از این تعاریف به تنهایی ناقص بوده، کامل نیست.

 

صرف نظر از تمام این تعاریف، آنچه مهم است اینکه در حالت خلسه تلقین‌پذیری فرد افزایش می‌یابد. به‌طورکلی بیشتر انسان‌ها تلقین‌پذیر هستند، ولی درجات تلقین‌پذیری آنها متفاوت است. برخی درجات تلقین‌پذیری بسیار پایین و عده‌ای درجات تلقین‌پذیری بسیار بالا دارند، مابقی افراد نیز در حد واسط این دو درجه قرار می‌گیرند. عدة بسیار کمی نیز وجود دارند که به‌طورکلی تلقین‌ ناپذیرند.

 

تلقین می‌تواند سبب اِعمال یک فکر و یا یک عمل گردد، یا یک فکر و یا یک عمل را در انسان تغییر دهد. این اِعمال و یا تغییرات می‌تواند مثبت و یا منفی باشد، نتایج حاصل از آنها نیز می‌تواند خوب یا بد باشد.

 

قابل ذکر است که علاوه بر حالت خلسه، در هنگام شوک‌های جسمی، روانی و روحی نیز تلقین‌پذیری افراد افزایش می‌یابد. برای مثال در شکست‌ها، موفقیت‌ها، غم‌ها، شادی‌ها، بیماری‌ها، مرگ عزیزان و… در این حالت‌ها شخص به‌راحتی تحت تأثیر حرف و عمل دیگران قرار می‌گیرد، لذا تن به انجام اَعمالی می‌دهد که در حالت عادی تن دادن به آن غیرممکن است. این اَعمال می‌تواند مثبت (معروف) یا منفی (منکر) باشد. برخی جوانان در این حالت‌ها تن به انجام منکراتی می‌دهند که برای خودشان نیز انجام آن غیرقابل باور است. لذا در این حالت‌ها، جوانان و نوجوانان به مراقبت و مواظبت بیشتری نیاز دارند و لازم است در این‌باره اطلاعات و آگاهی بیشتری به آنان داده شود.

 

خلسه از نظر عامل بوجود آورنده به چهار نوع خلسة تلقینی، خلسة مرضی، خلسة دارویی و خلسة محیطی تقسیم می‌گردد. خلسة تلقینی با تلقین کلامی و غیرکلامی حاصل می‌شود. خلسة مرضی و خلسة دارویی به پزشکی مربوط می‌گردد، ولی نوع خاصی از خلسة دارویی همان حالتی است که در معتادان توسط مواد مخدر به‌صورت پست و نازل ایجاد می‌شود.

 

مصرف مواد مخدر سبب می‌شود که فرد در یک حالت خلسه قرار گرفته، از خود بی‌خود شود، محیط و اطرافیان خود را فراموش کند. به همین دلیل برای آنان که با محیط و اطرافیان خود مشکلات فراوان دارند بسیار لذت‌بخش است. باید به این دسته از افراد فهماند که برای رسیدن به این منظور، راههای مثبت نیز وجود دارد و لازم نیست که با توسل به مواد مخدر تمام زندگی خود را به آتش بکشند.

 

خلسة محیطی به دلیل غیرمعمول، غیرطبیعی و غیرمنتظره بودن محیط ایجاد می‌شود. برای مثال اگر محیط بی‌نهایت زیبا یا بسیار ترسناک یا خیلی عجیب و غریب باشد، شخص از خود بی‌خود شده، کنترل خود را از دست می‌دهد. کسانی که به‌صورت برنامه‌ریزی شده و سازمان یافته و حرفه‌ای جلسات فساد و منکرات تشکیل داده و جوانان را به این محافل راهنمایی می‌کنند، به‌صورت تجربی از این حربه استفاده می‌کنند. این افراد محل فساد را آنقدر غیرمعمول، غیرطبیعی و بعضاً زیبا و جذاب می‌کنند تا افراد به‌محض ورود خودبه‌خود وارد خلسه شوند، در این حالت به هر درخواست و پیشنهادی تن داده، در برابر هر چیز تسلیم می‌شوند و هیچ مقاومتی از خود نشان نمی‌دهند.

 

خلسه از نظر کیفیت به دو نوع مثبت و منفی تقسیم می‌گردد. خلسة مثبت همراه با آرامش، نفس‌های عمیق و شمرده و ضربان قلب آرام است. خلسة منفی با اضطراب، تنفس سطحی و تند، ضربان قلب تند و سریع، خشک شدن دهان، بعضاً سیخ شدن موهای پوست و انقباض مثانه همراه می‌باشد. خلسة مثبت بسیار مفید بوده، با تکنیک‌های متافیزیک قابل حصول است و استفاده‌های فراوان دارد. خلسة منفی بسیار مضر بوده به‌صورت ارادی توسط شخص و یا در بیشتر موارد به‌صورت ناخواسته توسط دیگران برای شخص ایجاد می‌شود و آسیب‌های فراوان به‌دنبال دارد.

 

برای مثال حالت جذبه‌های خاصی که به عرفا دست می‌دهد، نوعی خلسة مثبت و عالی مرتبه است. این نوع خاص از خلسه به‌دلیل اشتیاق فراوان به حضرت حق‌تعالی و در اثر اخلاص و معرفت حاصل می‌شود. این خلسه‌های عرفانی و الهی در کسانی ایجاد می‌شود که مؤمن، عابد، زاهد و عارف باشند، هر یک از این چهار مرحله پیش‌نیاز و مقدمة مرحلة بعدی است و نمی‌شود بدون طی سه مرحله اول به مرحلة آخر - یعنی عرفان - رسید.

 

 

 

 

 

در عصر جدید شاهد ظهور عرفایی هستیم که بدون طی این مراحل به عرفان رسیده‌اند! از ابتدایی‌ترین احکام دین بی‌اطلاعند! مدعی رفتن در خلسه و یکی شدن با خدا هستند! از همه جالب‌تر آنکه خود ادعا می‌کنند که عارف هستند! این گونه افراد یا در توهم، گمراهی و بی‌خبری گرفتار شده‌اند و فکر می‌کنند که به‌جایی رسیده‌اند، یا خود نیز می‌دانند که خبری نیست و به‌جایی نرسیده‌اند و فقط دکانی باز کرده‌اند تا امورات دنیایی خود را سپری کنند. در هر صورت این‌گونه افراد سبب انحراف دیگران به‌خصوص جوانان و نوجوانان آن هم به اسم معنویت می‌شوند.


 



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1972
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

انسان بطور فطری در جستجوی حقیقت و شناخت ماهیت راستین خویش و همچنین پیوستن به خداوند است .حتی اگر خود از آن آگاه نباشد.انسان تا وقتی که از اصل و منشا حیات خود دور است آرام و قرار ندارد، به همین دلیل اگر از آگاهی بالایی برخوردار نباشدممکن است برای کسب آرامش و احساس رضایت و رهایی از پوچی و بیهودگی به سمت ثروت ،عنوان و مقام و حتی مواد مخدر و .... روی آورد تا این درد و غم و جدایی و از خود بیگانگی را از یاد ببرد.آشفتکی ذهن انسان آنقدر است که به راحتی تحت تاثیر هر نیویی قرار می گیرد، هر فکری را فکر خود دانسته ناخود آگاه دوران عمر خود را برا اساس معیار های تعیین شده ای سپری می سازدو این چرخه ناقص نسل اند نسل ادامه می یابد بدون اینکه انسان بداند از کجا آمده است و به کجا می رود و چرا آمده است ، مگر روزی به خود آید و بزرگترین گام زندگی خود را بردارد و در جهت تکامل خود و شناخت نیروهای درون و برون خود به اندیشیدن و مراقبه دست بزند.

افرادی که در طول این مسیر حرکت می کنن بعدها اگر قصد کمک به دیگران و همنوعان خور را داشته باشند با ارایه روش های گوناگون مراقیه و مدیتیشن و ریلاکسیشن آنها را به نوعی از مسایل تکراری روزمره متوجه مسایل عمیق تر زندگی و جهان درونشان می سازد.

با شناخت دور و بر خویش و درون خود دریچه ای از جهان نوین بر روی ما باز می شو د و به تدریج آگاهی و نگرش شخص نسبت به زندگی به وجود می آید و انسان به ارزش های والای خود به عنوان یک ابر مخلوق وتوانایی های نامحدود خود پی می برد و در می یابد که در کلام او قدرت خلاقیت سرشاری نهفته است که در هر لحظه این حق را دارد که سرنوشت خود را تغیر دهد. زمانی که انسان می خواهد دنیای ورای خود را بشناسد یا در اصطلاح به جهان های غیر مادی و متافیزیکی سفر کند و با آنها اشنا شود نیاز به انرژی دارد در صورتی که موفق نشود متوجه کمبود انرژی خود گشته و آنوقت است که در می یابد ارزش انرژی در متافیزیک همانند ارزش پول در جهان مادی است و سعی می کند راههای کسب انرژی و جلوگیری از هدر رفتن آن را بیابد.

انسان در اثر احساس آرامش و تعادل ذهنی ناشی از متافیزیک در می یابد که این سووالات اساسی زندگی اوست که همیشه در ذهن هر انسانی هست

من کیستم ؟ به کجا می رم؟ هدفم از آمدنم چیست؟؟؟؟؟؟؟/

هر کس با اهداف مختلفی به متافیزیک روی می آورد بسته به نظرات شخصی خودش انتظارات خاصی دارد بعضی برای آرامش ، بعضی برای کنترل افکارشان.برخی احساس می کنند که با پرداختن به چنین تمریناتی و تجربیاتی می توانند می تواتند احساس رضایت بیشتری را تجربه کنند.حتی می توان با دستیابی به مراتب بالای آگاهی ارتباط خود را با مخلوق بهتر و خوب تر کند.

انسان موجودی سیری ناپزیر است و همیشه نیاز به چیزی دارد که بتواند خلاء درونی خود را پر کند و احساس آرامش و سرور حقیقی بکندو تا به آن هدف عالی نرسدآن نیاز و آن خلاء پر نخواهد شد. آن نیاز حقیقی که می تواند خلاء انسان را پر کند چیزی بجز خداوند نیست.

تا زمانی که انسان نفهمیده که خود وجودی از جلوه خداست آن ارامش زیبا را درک نخواهد کرد.هر هدفی بجز خداوند توهم است.

آیا تا به حال فکر کرده ایم هدف از خلقت انسان چه بوده است؟؟؟

آیا بجز این بوده که خدایش را بشناسد و به آن برسد ، به آنی برسد که منصور حلاج رسید؟ (اناالحق)

اصلا رستگاری انسان در چیست؟

روح انسان یک روح کامل از هر لحاظ است چون جلوه ای از وجود خداوند است که می توان با آن با پروردگار خود تماس حاصل نمود.با شناختن ابعاد دیگر زندگی می توانیم در کسب آگاهی که سرشت حقیقی انسانهاست خود را بهتر بشناسیم ،خداوند را در وجود خود ببینیم .می توان با این شناخت موجب اتحاد نیروهای فیزیکی و متافیزیکی گشت در این صورت است که زندگی موفقی چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ متافیزیکی خواهیم داشت.

صحبت از روح انسان است روحی که موجب تعالی بشر می شود روح آرمانگرای هر انسانی باید بتواند پرده از وجود نامریی و متافیزیکی خود بردارد.در متافیزیک دیدها عوض می شو و انسان جهان را با یک دید دیگر می بیند البته نه به این سبکی که الان می بینیم .دیدها وسیع گشته وقتی انسان به مرحله ای از متافیزیک برسد که بتواند فرافکنی روح را انجام دهد و بتواند روح را از بدن خود به اختیار خود خارج سازد آنوقت است که می بیند چهان و انرژی های کیهانی چگونه به بدن وارد می شوند ، در آن موقع است که می بیند بدن ما فقط این کالبد فیزیکی نیست و می تواند هاله اطراف بدن را ببیند و حتی محل های ورود و خروج انرژی را (چاکرا) درک می کند .دنیای پر رمز و راز متافیزیک می تواند ما را به نبض جهان وصل کند .

وقتی ما بتوانیم کالبد ها و جهان های وابسته با این کالبدها را بشناسیم با عشق بیشتری به دنبال حقیقت رفته وقتی انسان از کالبد فیزیک به متافیزیک و بعد به کالبد عللی و بعد به کالبد ذهنی سفر می کند می فهمد که در این جهان چقدر نا آگاه است .از آنجا هر چه بیشتر به کالبدهای بالاتر مثل روحی و الهی و آسمانی سفر کنیم می بینیم که هیچ تر از هیچ هستیم ، و اونوقت هست که قدرت خداوند را نه اینکه می فهمیم بلکه درک می کنیم .

ما با این شناخت می توانیم خود آگاه ونا خود آگاه درونمان را با هم هماهنگ کنیم .نا خود آگاه انسان بر تمام حقایقی که تا کنون تجربه کرده ایم واقف است این شناخت به خود ،معرفت نسبت به خویشتن را که اولین قدم در فرآیند درگرگونی است را به همراه می آورد .ابتدا باید بخواهیم و این بزرگترین قدم محسوب می شود ، بعد از آن باید جهان پیرامون خود را با دید وسیع تری ببینیم و با جزییات بیشتری درکش کنیم سپس به خود و درونمان توجه کنیم بعد از آن است که من های درونمان شکسته می شود و هویت اصلی و ذات حقیقی نمایان می شود که همان ذات یا هویت معنوی می باشد و در این هنگام است که با عشقی عجیب به زندگی ادامه می دهیم و دید خود را نسبت به زندگی عوض می کنیم .

زمانی که بتوانیم دیده بصیرت خود را باز کنیم (چاکرای ششم به نام علمی آجنا) دیگر من نیستم بلکه من خدایی هستم ، من با خدا جمع می شم و می شویم ما.

متافیزیک و علوم ماورایی علمی است که ما را به دستیابی به سطوح بالاتری از خود آگاهی که از ناخود آگاهمان نشات می گیرد که همان ذهن باطنی ما است کمک می کند.می توان جنبه های مختلف شعور کیهانی (فرا آگاهی) را تجربه کرد و انرژی که از این راه بدست می آوریم را در زندگی روزمره به کار گیریم و آشکار کنیم .برای این هدف باید تمرین کردوباید برای رهایی تلاش کرد.

آقای س.ن گویانکا S.N . Goenka که مبدع سبک ویپاسانا (نوعی مراقبه ) می گوید:رهایی تنها با تمرین به دست می آید و نه هر گز با مباحثه محض.

مطمئنا همه می توانند اگر باور داشته باشندکه می توانند.

باید بتوانیم خدا را در وجود خودمان پیدا کینم آن وقت است که درهای رحمت و عشق خاوند برایمان گشوده می شود .

باید بدانیم که می توانیم بر هر مشکلی فائق آییم چون وجود مشکلات و مبارزه با آنها هست که نشانه زنده بودن می باشدباید در هر شرایطی راه خود را پیدا کرده و مشکلات را کوچک و اهداف رابزرگ تر کنیم .

این پتانسیل درونی انسان است که او را از دیگر مخلوقات جدا کرده پس اگر بخواهیم می توانیم چون ما روح خداوند و جنسی از خود خدا هستیم

و این نکته هم که من در تجربه زندگی شخصی خودم بوده

هیچ هدفی تنها با ندیشیدن و ارزوی آن را داشتن به دست نمی آید، باید گام برداشت ،باید تمرین کردو مهمتر از همه بایدعشق داشت.

جهت آموزش متافیزیک با ایمیل Mostafa30@gmail.com تماس حاصل بفرمایید لطفا نام و نام خانوادگی و شماره تماس خود را گذاشته تا سریعا با شما تماس حاصل شود.


 



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1851
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

تسخیر روحی به خودی‌خود، پدیده‌ای شوم و خطرناک نیست. آنچه این تجربه را خوب یا بد می‌کند نوع و ویژگی‌های روح مسلط است. اگر آن، شیطانی و پلید و دارای هواهای نفسانی باشد، خلق و خوی میزبان رو به انحطاط می‌رود و اگر روح میهمان متعالی و پاک باشد، صفات خوب و متعالی در فرد تسخیر شده، ظهور خواهد کرد. تجربه تسخیر توسط ارواح متعالی آن‌چنان مورد توجه بسیاری از صوفیان و سالکان در دوران‌های مختلف قرار گرفته است که برخی از مکاتب و جریان‌های باطنی تنها یا یکی از راه‌های وصول به معبود را، تسخیر موقت یا دائمی‌ توسط نیروهای الهی دانسته‌اند.
تسلط نیروهای الهی به انسان گاه به عنوان نازل شدن و حلول روح‌القدس تعبیر شده است. در کتاب مقدس برای تسخیر شدن توسط روح‌‌القدس تعابیری چون «روح بر او قرار گرفت»، «بر او نازل شد» یا «از آن پر شد»، به کار رفته است. فارغ از این‌که نازل شدن روح‌القدس دقیقاً به معنای تسخیر شدن و طبق مکانیزم آن صورت می‌گیرد یا خیر، در یک مورد مشترک هستند، « ایجاد تغییراتی موقت یا پایدار بر اثر ارتباط میان دو روح، روح‌القدس و روح انسان».
در برخی از محافل معنوی که به طور جدی‌تری خواستار نزول روح‌القدس هستند، پدیده‌های عجیبی اتفاق می‌افتد. فارغ از آنکه روحی که در آن مجلس نزول می‌کند، روح‌القدس است یا روحی دیگر، در این محافل پدیده‌هایی به وقوع می‌پیوندد که حالتی از تأثیر عمیق ارواح بر انسان است. «ویلیام سارجنت» در کتاب خود روح‌های تسخیر شده، نقل می‌کند: «در محفل یک گروه مذهبی که قصد برخوردار شدن از روح‌القدس را داشتند چند صندوق بود که درون آنها خطرناک‌ترین مارها و افعی‌های سمی‌ قرار داشتند. اعضای گروه شدیداً از نزدیک شدن به این صندوق‌ها هراس داشتند، مگر در لحظاتی که به گفته خودشان شواهد نزول روح‌القدس به مجلس و تصرف کالبد افراد توسط او مشاهده می‌شد. زیرا در این لحظات روح مقدس افراد را از خطر حفظ می‌کرد. پس از دیدن شواهدی بر نزول روح مقدس، اعضای گروه، مارها و افعی‌ها را بر روی دستان خود قرار می‌دادند، بدون آنکه آسیبی به آنها برسد.»
اما آنچه اغلب در عمل اتفاق می‌افتد، تسخیر شدن توسط ارواح شیطانی است، نه ارواح متعالی. عواملی که موجب جذب ارواح متعالی می‌شود و نیز قوانینی که بر ارتباطات ارواح متعالی حاکم است، حوزه ارتباط آنها را گاهی محدودتر از ارواح شیطانی می‌کند. ارواح متعالی کاملاً بر طبق توافق و رضایت فرد می‌آیند اما ارواح شیطانی از کوچک‌ترین منافذ برای نفوذ به درون حوزه ادراکی و انرژیایی انسان و فشار آوردن و در نهایت غلبه ‌بر روح فرد استفاده می‌کنند. این منافذ ممکن است در اثر برخی گناهان ایجاد شده باشد. افرد به طور غیرارادی حرف‌های کفرآمیز می‌زد، از حمله‌های موجوداتی ترسناک به بدنش و ... می‌گفت. این حالتش پس از مدتی غیبت ناگهانی او از خانه و خیانت او به همسرش آغاز شده بود. از مهم‌ترین عواملی که منافذی را در حوزه ادراکی و انرژیایی انسان باز می‌کند و دری مطمئن برای ورود ارواح شیطانی است، اهانت، ضدیت و مخالفت با روح خداوند است. این قبیل اعمال حمایت روح خداوند را از فرد برمی‌دارد و او را در معرض هجوم ارواح شیطانی قرار می‌دهد. از دیگر عللی که باعث وقوع تسخیر روحی می‌گردد، حضور افراد در میان جمع‌ها و مجالس احضار ارواح است. به علت سوء‌نیت حاضرین در جلسه، حضور ارواح ناپاک در آن جلسات زیاد است و به علت حالت پذیرش بالای حاضرین در آن شرایط، هجوم آنها به کالبد و حیطه ذهنی و روحی حاضرین بیش از مواقع دیگر می‌گردد.
اعتقاد به تسخیر موقت یا دائم توسط ارواح شیطانی در بسیاری از نقاط دنیا ریشه‌های کهنی دارد. اخبار بسیاری از چنین تسخیرهایی توسط ارواح ناپاک وجود دارد. محققین علوم روحی معتقدند که تسخیر روحی تنها با توافق میان دو روح انجام می‌شود. این توافق ممکن است در حالت هشیاری و یا ناهشیاری انجام شده باشد که حاصل هم قصدی و شباهت‌های میان دو روح است. انسان از طریق اعمال و رفتارش پذیرش خود را برای دسته‌ای از ارواح اعلام می‌کند و این برای ارواح هم قصد، چراغ سبزی است.
پدیده تسخیر روحی برخلاف برخی از پدیده‌های مافوق‌طبیعی مانند خروج از بدن آگاهانه، انتقال اراده، شفا دادن، الزاماً احتیاج به قدرت باطنی ندارد. البته انسان‌هایی هستند که با اراده، کالبد خود را در اختیار ارواح قرار می‌دهند و اعمال عجیبی از این طریق انجام می‌دهند. اما تجربیاتی وجود دارد که در آنها پدیده تسخیر برای افراد معمولی (از لحاظ دارا بودن قدرت‌های باطنی) یا کسانی که برای آن قصدی نداشته‌اند، اتفاق افتاده است. در این افراد یک ویژگی یا خصوصیت وجود داشته است: «پذیرش بالا برای یک طیف از ارواح که این پذیرش در افکار و اعمال آنها دیده می‌شود و از نگاه ارواح نیز نادیده نخواهد ‌ماند».
میان ارواح، ارتباطاتی با اشکال و دلایل گوناگون و شدت و صفت‌های متفاوتی وجود دارد. گاهی این ارتباطات نامحسوس‌اند اما آثار ملموسی بر جای می‌گذارند، مانند اغلب پاداش‌ها یا مجازات‌هایی که از جانب فرشتگان به انسان می‌رسد. گاهی ارواح درحالتی که تجسد یافته‌اند از دنیای مردگان باز می‌گردند و با انسانی زنده به گفتگو می‌پردازند. گاهی نیز ارتباط میان دو روح تنها در یک ارتباط ذهنی یکطرفه باقی می‌ماند برای مثال چه بسا روح یکی از عزیزان ما قصد رساندن مطلبی به ما داشته باشد اما ما قادر به درک آن نباشیم. در این‌صورت ممکن است روح مجبور شود برای رساندن پیغامش به رؤیای فردی دیگر برود و پیغامی به ما بدهد. اما از پدیده‌هایی که در طی آن دو روح به شدت به‌هم نزدیک می‌شوند و ممکن است هر دو حضور یکدیگر را حس کنند، با هم حرف بزنند، حتی روحی کالبدش را در اختیار روح دیگر قرار دهد، تسخیر روحی ا‌ست، که در طی آن روحی مسخر و فرمانبردار روحی دیگر می‌گردد. این پدیده در صورتی که روح مسلط، روحی پلید و شیطانی باشد از ترسناک‌ترین و خطرناک‌ترین نوع از انواع ارتباطات روحی است. به‌طورکلی در تسخیر روحی، روح مسلط هر چه بگوید و بخواهد روح و کالبد میزبان اطاعت خواهد کرد و حتی ممکن است وادار شود که کالبد خود را ترک کرده و به روح مسلط واگذار کند.
تسخیر روحی از جهت اندازه تسخیر، مدت تسخیر و روح تسخیر کننده، انواعی گوناگون دارد. در ضعیف‌ترین نوع تسخیر روحی ارتباط میان دو روح در سطح تسخیر افکار روح میزبان است و در بالاترین سطح، روح مسلط وارد کالبد جسمیِ روح میزبان می‌شود.
ارتباط در سطح افکار به این معنی است که روح تسخیرکننده، افکار و خواسته‌هایش را به میزبانش القا می‌کند و مسیر ذهنیات و تفکرات او را به دلخواه خود و در حد توانش و به اندازه‌ای که روح میزبان به‌آن اجازه می‌دهد دگرگون می‌کند. در این حالت میزبان گاه تصور می‌کند آن ذهنیات، امیال و مقاصد خودش است و گاهی متوجه فشاری خارجی و افکارش می‌گردد. اما قادر به سرپیچی از آن نیست یا اصلاً میلی به سرپیچی ندارد.
سطح دیگر تسخیر روحی «مس» روحی است. در مس روحی، بین دو روح لمس و تماس ایجاد می‌شود و بخش‌هایی و یا کل کالبد یک روح، روحی دیگر را لمس می‌کند. در این سطح روح مسلط، قدرت بیشتری در وادار ساختن فرد میزبان بر انجام کار دارد. در حقیقت او خودش از طریق کالبد جسمی میزبان عمل می‌کند و در این زمان گویی میزبان به‌طور جزئی یا کلی منفعل می‌گردد. یکی از معانی مس (روحی) دیوانگی است. در صورتی‌که روح مسلط، روحی شیطانی باشد، یکی از آثار آن لمس، جنون‌ و دیوانگی است.
این جنون و دیوانگی اشکال گوناگونی دارد. اما آنچه آن را از دیوانگی‌هایی‌ که ناشی از لمس ارواح نیست، جدا می‌کند، ضدیت یافتن فرد با خداوند در حین دیوانگی است. چه بسا کسانی باشند که به تشخیص متخصصین (اعصاب و روان)، بیمار روانی و دیوانه باشند اما هیچ کلام کفرآمیز یا رفتاری برضد خداوند از آنها دیده نشود، این جنون‌ها ممکن است دلایلی دیگری چون شوک شدید داشته باشد. در نمونه‌ای مردی به تشخیص یک پروفسور و محقق در زمینه تسخیر روحی به‌وسیله ارواح شیطانی،‌ توسط روحی تسخیر شده بود. او در حین حالات دیوانگی‌اش حرف‌های اهانت‌‌آمیز و کفرآ‌‌‌‌لود می‌زد و در هنگامی‌که ارواح شیطانی رهایش می‌کردند، به گریه می‌افتاد و عنوان می‌کرد که او تقصیری ندارد و قصدی به گفتن آن حرف‌ها نداشته است. در این نوع دیوانگی، شخص نسبت به علائم و نمادهای مقدس واکنش‌های شدید و منفی دارد و حتی می‌ترسد و تمسخر و اهانت به اسامی و نام‌های مقدس و جریان‌های الهی از نشانه‌‌های شاخص رفتاری اوست.


از آنجا که تسخیر روحی توسط روحی پلید می‌تواند موجب انواع بیماری‌ها شود، تمرکز برخی از روش‌های درمانی نامتعارف بر بیرون راندن این نوع ارواح از بدن میزبان است.

میان دو سطح تسخیر روحی تسلط برافکار و لمس میان روح که به استحواذ روحی و مس روحی معروف است، تفاوت‌هایی وجود دارد. این تفاوت‌ها از بُعد انرژیایی به‌این شکل است که روح میهمان (تسخیرکننده) با کمک امواج روانی ـ ذهنی‌اش، برروی هاله و ذهن میزبان اثر می‌گذارد و ممکن است باعث گردد که میزبان تصویری را ببیند که او می‌خواهد و صدایی را بشنود که او خواسته است، در این حالت گویی روح میهمان در کنار میزبان ایستاده و همچون عملی که در هیپنوتیزم انجام می‌شود، افکار و خواسته‌های خود را به ذهن او القا می‌کند. این نوع تسخیر کامل نیست.
در مس روحی، هاله‌های دو روح درهم تداخل می‌کنند. در تداخل نه فقط ذهن بلکه تمام جسم و روان میزبان را تحت اختیار قرار می‌گیرد. تداخل می‌تواند موقت یا دائم، زاویه‌ای و یا کلی باشد.
در تداخل موقت، روح برای مدت کوتاهی، حتی چند دقیقه تسخیر می‌شود. در زاویه‌ای ممکن است یک دست یا تنها گلوی میزبان تسخیر شده باشد. نمونه تسخیر زاویه‌ای مدیوم‌های نویسا (مدیوم‌هایی ‌که قلم بدست می‌گیرند و روح با حرکت دادن دست آنها، می‌نویسد) و مدیوم‌های صوت مباشر (مدیوم‌هایی که اغلب در حالت بیهوشی، ارواح از طریق گلو و تارهای صوتی، آنها صحبت می‌کند) هستند. در میان مدیوم‌های نویسا، مدیوم قدرتی برای حرکت دادن یا توقف دستش حتی با کمک چند نفر هم ندارد.
در بالاترین سطح تسخیر روحی، روح میزبان از کالبد خارج می‌شود و روح مسلط به‌درون کالبد جسمانی او داخل می‌شود، این تسخیر کامل است. هیچ نوع سرپیچی از طرف میزبان وجود نخواهد داشت. و تماماً فرد دیگری در کالبد میزبان ظهور خواهد یافت. زمان تسخیر به توافق دو روح انجام می‌گیرد و تا زمانی است که روح مسلط، خواسته‌هایش را به انجام برساند. برخی می‌گویند: «گروهی که بیش از دیگران نسبت به تسخیر کالبد آسیب پذیرند، کودکانی هستند موسوم به کودکان نور، اینها کودکانی‌اند که به علل گوناگون مرگ تقریبی را تجربه کرده‌اند و طی خروج موقت روح از بدنشان، روحی دیگر کالبد آنها را اشغال کرده است. البته این موضوعی قطعی و همیشگی نیست. زیرا در طی زندگی و مرگ، ارواحی از کالبد و روح انسان محافظت می‌کنند و این موارد تنها هنگامی اتفاق می‌افتد که توافقی میان روح کودک و روح مسلط باشد و این توافق در هنگام مرگ تقریبی کودک، عملی‌می‌شود».
تجربیات تسخیر روحی نشان می‌دهد که بسیاری از نمونه‌ها در میان افراد بزرگسال بوده است و نه کودکان و این نشان‌دهنده آن است که این امکان وجود دارد هر کس از زن و مرد، و کودک و بزرگسال در معرض چنین تجربه‌ای قرار بگیرد و این پدیده مختص سن و جنسیت خاصی نیست.



:: موضوعات مرتبط: متافیزیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1592
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

برخی کودکان با وجود برخورداری از توان گویایی سالم و نیز توانایی برقراری ارتباط
در برخی موقعیت ها و یا در مقابله با برخی افراد خاص، به طور ارادی سکوت نموده و یا
فقط با افراد خاصی ارتباط برقرار می کنند.
لال بودن گزینشی، یک اختلال عصبی در
دوران کودکی ست که در بیش تر مواقع، به صورت هم زمان با ترس ه...ای اجتماعی یا
اضطراب های جمعی به وجود می آید. کودکان مبتلا به این اختلال، به طور معمول از هوش
بالا و یا متوسطی برخوردارند، البته در موارد اندکی نیز وجود هوش پایین گزارش شده
است. هم چنین بیش تر این کودکان، دارای سیستم شنوایی و گویایی سالمی هستند، یعنی در
شنیدن و سخن گفتن و ارتباط برقرار کردن در شرایط معمولی و دلخواه شان، هیچ مشکلی
ندارند اما همین کودکان در موقعیت های خاص و در مکان هایی که دچار اضطراب یا نگرانی
می شوند، قادر به تکلم نخواهند بود و به ناگاه، توانایی صحبت کردن را از دست می
دهند و در برخی موارد، حتی قادر به برقراری ارتباط چشمی یا حرکات طبیعی هم
نیستند.
مشخصات بالینی و نشانه های بارز گنگی انتخابی (SM):
کودکان SM، اغلب
وحشت زیادی از برقراری ارتباط اولیه دارند و به طور معمول در مکان ها و موقعیت های
خاص، از پاسخ دادن و یا ارتباط برقرار کردن خودداری می کنند یا حتی پاسخ های غیر
شفاهی هم نمی دهند. براساس تحقیقات انجام گرفته، بیش از 90 درصد این کودکان، دارای
مشکل ترس اجتماعی یا نگرانی اجتماعی هستند که همین ترس، موجب شکل گیری اختلال
اضطرابی و به تدریج، ضعف اعتماد به نفس در آنان می شود.
کودکان مبتلا به « گنگی
انتخابی» گاهی ترجیح می دهند به جای صحبت کردن، با ابزارهای دیگری مانند حالات
بدنی، شکلک های مختلف، هل دادن یا کشیدن طرف مقابل و یا پنهان شدن در کنار پدر و
مادر، به برقراری ارتباط بپردازند. البته گاهی از یک لغت - آن هم به طور محدود-
استفاده می کنند .برخی از این کودکان، چهره ای بی احساس دارند که به ندرت می توان
لبخندی بر چهره ی آنان مشاهده نمود. گروهی دیگر، در موقعیت های اجتماعی، برخی واکنش
های اضطرابی را از خود نشان می دهند مانند تکان شدید سر، خاراندن سر، کندن موی سر،
فرار به گوشه ای دور از دیگران و گاز گرفتن لب ها. نکته ی جالب توجه در این کودکان،
این است که اغلب پدر و مادر آنان، عنوان می نمایند که کودک شان در منزل بسیار شاد،
پر جنب و جوش، جست و جوگر و اجتماعی ست و این، دلیل محکمی بر توانایی برقراری
ارتباط در این کودکان می باشد. برخی از روان شناسان کودک، اعتقاد دارند این کودکان
ذاتاً بسیار علاقه مند به ایجاد ارتباط با دیگران هستند و حتی در بسیاری از موقعیت
هایی که سکوت می کنند، با ژست ها، قیافه گرفتن ها، لال بازی و تکان دادن سر، تمایل
خود به ایجاد ارتباط را نشان می دهند.
برخی از مشخصه های بارز کودکان مبتلا به
اختلال گنگی انتخابی:
خجالتی بودن افراطی، انزوای اجتماعی، ترس از شرمساری،
وابستگی شدید به یکی از والدین، صفات تکانشی، منفی گرایی، خیال پردازی، بدقلقی،
اضطراب و نگرانی، پرخاشگری، ژست های خودکشی، فریاد زدن، مات و مبهوت نگریستن، کم
خوردن و ناراحتی مزاج، یبوست، پوشاندن چشم ها مقابل نور و...
دلایل بروز اختلال
گنگی انتخابی:
روان پزشکان اعتقاد دارند یکی از دلایل اصلی بروز این اختلال،
ایجاد نقص در کارکرد ناحیه ای از مغز به نام « آمیگدالا» است که مسؤول هماهنگ ساختن
رفتارهای انسان و عکس العمل های او با موقعیت های ترسناک می باشد و وظیفه ی اصلی
آن، بروز واکنش های محافظتی ست. بر این اساس، کم شدن آستانه ی تحریک « آمیگدالا»
موجب افزایش فعالیت آن در کودکان مبتلا به این اختلال می شود؛ در نتیجه این کودکان،
به صورت غیرواقعی احساس خطر بیش تری می کنند و برای جبران و پرهیز از احساس خطر، به
سکوت انتخابی می پردازند. برخی دیگر از دلایل بروز این اختلال، عبارتند از
:
*اختلال های روان شناختی پدر و مادر و پویایی های نابه هنجار
خانوادگی
*موقعیت های گوشه گیرانه ی خانوادگی و ترک بستگان
*وجود یک والد
خجالتی یا سرد و بدون ارتباط
*خانواده های از هم گسسته و جدایی پدر و
مادر
*وابستگی شدید و آشکار به مادر و اضطراب مادری
*افسردگی و وابستگی شدید
درون خانواده
*مهاجرت و تغییر فرهنگ از یک کشور به کشوری دیگر که موجب عدم تطبیق
ساخت قبلی فرهنگی با مدلی جدید می گردد.
*طرد کردن کودک و ترحم نسبت به او یا
توجه افراطی به فرزند دیگر
*سوء استفاده از کودک
*عدم اعتماد به نفس در
کودک
*ترس از تنبیه و سرزنش
*دوزبانه بودن خانواده در سنین 2 تا 4 سالگی یا
 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1698
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

سرطان تخمدان چیست؟

سرطان تخمدان در تخمدان ها آغاز می شود که دو عضو بادامی شکل در دو طرف رحم هستند. تخمدان ها هورمون های زنانه استروژن و پروژسترون را تولید می کنند و در طول سال هایی که زن قدرت باروری دارد، تخمک تولید می کنند (از زمان اولین پریود زن تا زمان یائسه شدن).

طبق آمار منتشره، در سال 2009 حدود 21550 مورد سرطان تخمدان در آمریکا دیده شده است. اگر سرطان پوست را در نظر نگیریم، سرطان تخمدان هشتمین سرطان شایع در بین زنان است.

انواع سرطان تخمدان

بیش از 30 نوع سرطان تخمدان وجود دارد. این انواع به سه گروه تقسیم می شوند، براین اساس که در کجای تخمدان شروع شده اند :

سرطان مخاطی تخمدان : این سرطان در لایه ای از یاخته ها آغاز می شود که تخمدان و کل شکم را می پوشاند. این متداول ترین نوع سرطان تخمدان است و حدود 90 درصد از همه موارد را دربرمی گیرد.

سرطان تخمدان یاخته های مولد تخمک : این سرطان در یاخته های مولد تخمک واقع در تخمدان آغاز می شود. دختران نوجوان و زنان کمتر از 20 سال، ممکنست چنین سرطانی داشته باشند.

سرطان تخمدان بافت پیوندی بین تخمدان ها : این سرطان در بافت ارتباطی بین تخمدان ها بوجود می آید که هورمون های جنسی زنانه را نیز تولید می کند.

همه این سه نوع سرطان تخمدان ممکنست به دیگر بخش های بدن نیز سرایت کند.

 

عوامل ابتلاء به سرطان تخمدان

دلایل واقعی ایجاد سرطان تخمدان ناشناخته است. اگر زنی یک یا چند عامل از عوامل احتمال بوجود آمدن سرطان تخمدان را داشته باشد، ممکنست احتمال ابتلاء به سرطان تخمدان در او افزایش یابد. اما داشتن این عوامل بدان معنی نیست که شما مبتلاء به این بیماری خواهید شد.

اگر نگران سرطان تخمدان هستید و یا در خانواده شما سابقه این بیماری وجود دارد، با پزشک در مورد آزمایش ژنتیکی و دیگر کارهایی که می تواند ریسک بیماری را کاهش دهد، صحبت کنید.

  • سن- دو سوم از موارد سرطان تخمدان، در سن 55 سالگی و یا بیشتر از این سن تشخیص داده می شود.

  • سابقه خانوادگی- زنانی که مادر، خواهر، مادر بزرگ یا خاله آنها سرطان تخمدان داشته باشند، احتمال بیشتری برای ابتلاء به این سرطان دارند.

  • جهش ژنتیکی : زنانی که سرطان تخمدان دارند، یکی از دو ژن آنها که ژن 1 سرطان سینه (BRCA1) و ژن 2 سرطان سینه (BRCA2) نام دارد، جهش ژنتیکی داشته است. زنان با جهش ژنی BRCA1 ، 35 تا 70 درصد احتمال ابتلاء به سرطان تخمدان دارند. زنان با جهش ژنی BRCA2 ،10 تا 30 درصد احتمال ابتلاء به سرطان تخمدان دارند. اما بیشتر زنانی که دارای این بیماری هستند، جهش ژنی ندارند. شما می توانید در مورد هر دو ژن BRCA با متخصص ژنتیک مشورت کنید.

  • سرطان سینه، Colorectal یا درون رحمی- زنانی که در مورد آنها یکی از این سرطان ها تشخیص داده شده است، احتمال بیشتری برای ابتلاء به سرطان تخمدان دارند.

  • وضعیت تولد بچه ها - زنانی که به ویژه در سن پیش از 30 سالگی حداقل یک بچه به دنیا آورده اند، احتمال کم تری برای ابتلاء به سرطان تخمدان دارند. با داشتن بچه های بیشتر، احتمال ابتلاء به این سرطان کاهش می یابد. زنانی که به بچه های خود شیر می دهند نیز کم تر ممکنست دچار این بیماری شوند.

  • چاقی- زنان دارای BMI از 30 سالگی یا بیشتر، ممکنست احتمال بیشتری برای ابتلاء به سرطان تخمدان داشته باشند.

بعضی از مطالعات بیان می کنند که ارتباطی بین درمان با جایگزینی هورمون (HRT) و سرطان تخمدان وجود دارد. این خطر برای زنانی وجود دارد که بیش از 5 سال استروژن مصرف کرده اند اما پژوهش های بیشتری لازمست که ارتباط بین HRT و سرطان تخمدان را تائید کند.

توجه: هر چیزی که احتمال ابتلاء به یک بیماری را افزایش می دهد، عاملی برای احتمال ابتلاء نامیده می شود. دارا بودن عوامل احتمال ابتلاء به سرطان بدین معنی نیست که شما حتما دچار این بیماری خواهید شد و نداشتن این عوامل بدان معنی نیست که شما به هیچ وجه دچار این بیماری نخواهید شد. اگر فکر می کنید که احتمال ابتلاء به این بیماری را دارید، آن را با پزشک خودتان در میان بگذارید.

 

نشانه های سرطان تخمدان

نشانه های سرطان تخمدان کدامند؟

در بیشتر موارد، نشانه های سرطان تخمدان در مراحل اولیه بیماری پدیدار نمی شوند. در نتیجه سرطان تخمدان بیشتر در مراحل پیشرفته بیماری است که تشخیص داده می شود.

چون هیچ تست غربال گیری روتینی در مورد سرطان تخمدان وجود ندارد، زنانی که سابقه سرطان تخمدان در خانواده آنها وجود دارد و یا عوامل ابتلاء به این بیماری را دارند، باید درباره آزمایش ژنتیکی و دیگر روش هایی که می تواند احتمال ابتلاء آنها را به سرطان کم کند و یا تحت نظارت داشته باشد، با پزشک خود صحبت کنند. مراقبت های لازم توسط متخصص زنان و معاینات سالیانه لگن، بهترین روش غربال گیری می باشند که اخیرا در دسترس قرار گرفته اند.

علائم هشدار دهنده سرطان تخمدان

نشانه های سرطان تخمدان ممکنست در هر زنی متفاوت باشد و هر یک از این نشانه ها ممکنست در اثر موارد خوش خیم هم ایجاد شود. بعلت آنکه تخمدان ها در نزدیکی مثانه و امعاء و احشاء می باشد، نشانه های مربوط به روده و معده هم ممکنست دیده شود.

نشانه های متداول سرطان تخمدان اینها هستند :

  • نفخ شکم مداوم، سوء هاضمه و یا تهوع

  • تغییرات در اشتها که اغلب به صورت کاهش اشتها و یا احساس زودتر سیر شدن می باشد

  • احساس فشار در لگن یا قسمت پایینی پشت

  • ادرار کردن با دفعات بیش از پیش

  • تغییرات در تعداد دفعات اجابت مزاج

  • افزایش قطر شکم

  • احساس خستگی و نداشتن انرژی

آگاهی از اینکه بدن شما چه حسی دارد و توجه به نشانه هایی که هفته ها ادامه دارد، می تواند شما را به این فکر بیندازد که پیش پزشک بروید. بسیاری از این نشانه ها مانند نفخ شکم، ممکنست موردی مربوط به سیستم گوارش را مطرح کند. در مورد اینکه آیا تخمدان شما می تواند این مشکل را ایجاد کرده باشد یا نه، با پزشک خودتان صحبت کنید.

توجه : احتمال دارد که این نشانه ها در اثر شرایط دیگر و یا ناشی از انواع دیگر سرطان باشد. اگر این نشانه ها ادامه دار باشد، بهتر است که برای تشخیص دقیق، با یک متخصص مشورت کنید.

 

تشخیص سرطان تخمدان

درباره تشخیص سرطان تخمدان

در خلال اولین ملاقات، شما تحت معاینه ای قرار می گیرید مبنی بر اینکه آیا سرطان تخمدان به غدد لنفاوی یا دیگر بخش های بدن سرایت کرده است و یا نه.

در خلال درمان، از تصویربرداری و آزمایش استفاده می شود تا معلوم شود که تخمدان ها چه واکنشی از خود نشان می دهند. اگر سرطان در برابر معالجات از خود مقاومت نشان دهد، طرح درمانی اصلاح خواهد گردید و یا از درمان متفاوتی استفاده خواهد شد.

تشخیص سرطان تخمدان چگونه انجام می شود؟

سرطان تخمدان معمولا در مراحل اولیه، نشانه ای از خود بروز نمی دهد. در واقع این بیماری وقتی می تواند ردیابی شود که گسترش پیدا کرده و یک توده لگنی پیدا شده باشد. تست های زیر اولین گام ها در تشخیص سرطان تخمدان می باشند :

  • معاینه لگن : ممکنست که پزشک، شکم و منطقه لگن را از بابت برآمدگی ها و یا فرورفتگی ها معاینه کند، مواردی که با تصویربرداری، با جزئیات بیشتری نشان داده می شود.

  • تست CA-125 : پزشک این آزمایش خون را انجام می دهد تا میزان پروتیئنی را که CA-125 نام دارد، اندازه گیری کند. مقادیر زیاد CA-125 ممکنست نشانگر سرطان تخمدان باشد و یا ممکنست مشکلات با جدیت کمتری را نشان دهد، از قبیل آماس درون رحمی در داخل شکم. گاهی این تست با دیگر روش های غربال گیری ترکیب می شود.

اندازه گیری میزان CA-125 در خلال درمان ادامه پیدا می کند تا معلوم شود که بدن شما چگونه به معالجات واکنش نشان می دهد. اگر نتایج تست نشان دهد که میزان پروتیئن در خون در حال افزایش است، تست های بیشتری انجام می شود و نیز برنامه درمانی شما تغییر خواهد کرد.

تست های تصویر برداری و تشخیص سرطان تخمدان

از ابزارهای تصویربرداری برای تائید این موضوع استفاده می شود که آیا توده لگنی وجود دارد و آیا به ماورای تخمدان ها سرایت کرده است یا نه :

  • ماوراء صوت

  • سی تی اسکن

  • PET/CT

  • MRI

ماوراء صوت - این فناوری تصویرداری، از امواج صوتی برای ایجاد تصویر اعضاء داخلی از جمله تخمدان ها استفاده می کند. صوتی که تومورها تولید می کنند، با صوت ناشی از بافت های سالم متفاوت است که این کمک می کند تومور تخمدان شناسایی شود. از ماوراء صوت واژن برای سنجش افزایش میزان جریان خون به تخمدان ها استفاده می شود که شاخص دیگری برای بافت سرطانی می باشد.

سی تی اسکن - این ابزار تصویرداری، یکی از بهترین ابزارهای موجود است. سی تی اسکن، یک تصویر دقیق سه بعدی از تخمدان ها و شکم را نشان می دهد. پس از آنکه معاینه بدنی و ماوراء صوت انجام شد، از سی تی اسکن برای تعیین محل تومور در پیش از انجام جراحی استفاده می شود. همچنین از سی تی اسکن برای تعیین سایز تومور استفاده می شود و اینکه چه اعضاء دیگری ممکنست تحت تاثیر بیماری قرار گرفته باشند و آیا غدد لنفاوی بزرگ تر از حد عادی شده اند یا نه.

دانستن میزان گستردگی بیماری، به قاعده بندی طرح درمانی درست در پیش از انجام جراحی کمک می کند.

PET/CT (انتشار ذرات پوزیترون- تصویربرداری کامپیوتری) - این فناوری نشان می دهد که چیزی در سطح سلولی در حال رخ دادن در بدن می باشد و این پیش از آنست که هیچ گونه توموری وجود داشته باشد. از این روش برای بررسی در مورد میزان CA-125 به عنوان یک نقطه مشکوک در سی تی اسکن استفاده می شود تا تعیین شود که آیا فعالیت سرطانی در تخمدان ها و یا جای دیگری از بدن در حال انجام است یا نه.

MRI (تصویربرداری با تشدید مغناطیسی) – این تکنیک تصویربرداری از امواج مغناطیسی برای تهیه تصویر برشی دقیق از تخمدان ها و بافت های پیرامونی بهره می گیرد. روش MRI قدرت تشخیص بافت های نرم را به میزان بیشتری دارد تا سی تی اسکن و این به ویژه در ردیابی تومورها در دیگر بخش های بدن مفید است.

تومور شناسی توسط متخصص بیماری های زنان

پس از اینکه این تست ها انجام شد، عمل جراحی اغلب نخستین گام در تشخیص و درمان سرطان تخمدان می باشد. در بیشتر موارد، زن بیمار برای برداشتن توده سرطانی و تشخیص درست سرطان، زیر عمل جراحی قرار می گیرد. تومور شناس بیماری های زنان، این جراحی ها را انجام می دهد و در خلال معالجات سرطان تخمدان از بیمار مراقبت می کند.

 

مرحله بندی سرطان تخمدان

مرحله بندی، سیستمی است که میزان گستردگی سرطان را در بدن تشریح می کند. تعدادی تست های تشخیص برای مرحله بندی سرطان تخمدان و تعیین بهترین معالجه وجود دارد.

مرحله بندی در خلال جراحی انجام می شود و معمولا نیاز به برداشتن غدد لنفاوی، نمونه هایی از بافت دیافراگم و دیگر اندام های درون شکم و نیز مایع داخل شکم دارد.

متخصص مربوطه سرطان را برحسب اینکه چگونه در بدن گسترش یافته است، طبقه بندی می کند که این شامل موارد زیر است :

  • موقعیت تومور اصلی

  • سایز تومورها و تعداد آنها

  • آیا سرطان به غدد لنفاوی سرایت کرده است

  • ظاهر یاخته ها در زیر میکروسکوپ

  • آیا سرطان به دیگر بخش های بدن سرایت کرده است

چگونگی مرحله بندی پیشرفت سرطان تخمدان

مرحله بندی سرطان تخمدان با استفاده از سیستم TNM انجام می شود :

  • تومور (T) سایز تومور اصلی را نشان می دهد

  • غده لنفاوی (N) نشان می دهد که آیا سرطان در غدد لنفاوی وجود دارد و یا نه

  • گسترش (M) نشان می دهد که آیا سرطان به دیگر بخش های بدن به ویژه کبد، استخوان یا مغز سرایت کرده است یا نه

T، N و M ، درجه بندی ارزیابی شده و یا مرحله کلی ارزیابی را نشان می دهد. د.

مرحله بندی پیشرفت سرطان تخمدان

مرحله I- سرطان به یک یا هر دو تخمدان محدود می شود

مرحله IA- سرطان به یک تخمدان محدود می شود. هیچ گونه یاخته های سرطانی در سطح تخمدان و یا در لگن یا شکم وجود ندارد.

مرحله IB- سرطان در هر دو تخمدان وجود دارد اما یاخته های سرطانی در سطح تخمدان و یا در لگن یا شکم وجود ندارد.

مرحله IC- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد. همچنین یاخته های سرطانی در سطح یکی از دو تخمدان وجود دارد؛ یک تومور دیده می شود و یا اینکه یاخته های سرطانی در نمونه های مایعی که از شکم برداشته می شود، وجود دارد.

مرحله II- سرطان از تخمدان به اندام های درون لگن از قبیل لوله های فالوپ و یا رحم سرایت کرده است.

مرحله IIA- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد و به رحم یا لوله های فالوپ سرایت کرده است. هیچ گونه یاخته های سرطانی در شکم وجود ندارد.

مرحله IIB- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد و به اندام های داخل لگن از قبیل مثانه، روده بزرگ و مقعد سرایت کرده است.

مرحله IIC- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد و به اندام های داخل لگن سرایت کرده است و نیز در نمونه های مایع که از داخل شکم برداشته می شود، پیدا می شود.

مرحله III- سرطان از تخمدان به شکم و یا غدد لنفاوی مجاور سرایت کرده است.

مرحله IIIA- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد و یاخته های سرطانی در مقیاس میکروسکوپی در مایع شکمی وجود دارد.

مرحله IIIB- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد و یاخته های سرطانی در تومورهای کوچک تر از 2 سانتیمتر در جداره داخلی شکم وجود دارد.

مرحله IIIC- سرطان در یک یا هر دو تخمدان وجود دارد و یاخته های سرطانی در تومورهای بزرگ تر از 2 سانتیمتر در جداره داخلی شکم و یا غدد لنفاوی مجاور وجود دارد.

مرحله IV- سرطان از تخمدان به بخش های دورتر بدن از جمله کبد و یا شش ها سرایت کرده است.

 


:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1431
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

سرطان پوست چیست؟

متداول ترین سرطان در ایالات متحده، سرطان پوست است که در بافت های بزرگ ترین بخش بدن یعنی پوست بوجود می آید.

درک مفهوم سرطان پوست

سرطان پوست معمولا در لایه بیرونی پوست بوجود می آید. این سرطان ممکنست ابتدا به صورت یک تورم، برآمدگی و یا بخشی متفاوت با سایر بخش های پوست ظاهر شود. همان گونه که سرطان رشد می کند، ممکنست سایز و یا شکل توده پوستی پدیدارشده تغییر کند. همان گونه که تغییرات قابل مشاهده در حال رخ دادن است، در زیر سطح پوست، سرطان گسترش می یابد و به سمت لایه های پایینی پوست پیش می رود. سرطان به رشد خود ادامه خواهد داد و به طرف غشاء میانی پوست و بافت های زیرجلدی پیش خواهد رفت و در بیشتر مراحل پیشرفته سرطان، ممکنست سرطان، بافت های ماهیچه ای مجاور، غضروف و یا استخوان را نیز مبتلاء کند. هنگامی که سرطان به خون یا جریان لنف سرایت کند، ممکنست به سایر بخش های بدن از قبیل کبد و یا ریه ها هم برسد.

انواع سرطان پوست

انواع گوناگون سرطان پوست وجود دارد :

Melanoma (تومور سیاه رنگ قشر عمیق پوست) در یاخته های ویژه ای بوجود می آید که melanocyte نامیده می شود، این یاخته ها رنگ- دانه های پوست را تولید می کنند که ملانین نام دارند. مجموعه ای از melanocyte ها ممکنست یک خال گوشتی را تشکیل دهند که یک رشد آغازین غیر سرطانی است. بیشتر خال های گوشتی هرگز به سرطان تبدیل نمی شوند اما خالی که سایز، شکل و رنگ آن تغییر می کند، ممکنست نشانه ای از یک melanoma باشد.

انواع سرطان های پوست غیر melanoma (سرطان های keratinocyte ):

  • سرطان یاخته های زیرین- در لایه زیرین پوست بوجود می آید. این نوع سرطان گرایش به آن دارد که در بخش هایی از پوست که بیشتر در معرض آفتاب هستند، پدید آید، مانند سر و گردن. سرطان یاخته های زیرین پوست، به آهستگی رشد می کند و بنابراین اگر زود کشف شود، رفع آن آسان خواهد بود. تقریبا 80 درصد از سرطان های پوست، در این گروه قرار می گیرند.

  • سرطان یاخته های پولکی- دومین سرطان متداول پوست است که تقریبا 20 درصد از سرطان های پوست را دربرمی گیرد. یاخته های پولکی در لایه بیرونی پوست یافت می شوند که در بالای لایه زیرین پوست قرار دارد.

  • Keratoacanthoma ها- معمولا تومور خوش خیم (غیر سرطانی) لایه بیرونی پوست می باشند. این تومورها معمولا به آهستگی رشد می کنند و اغلب خود بخود از بین می روند. آن دسته از تومورهای Keratoacanthoma که به رشد خود ادامه می دهند، اغلب مانند سرطان یاخته های پولکی درمان می شوند.

اشکال بسیار کمیاب دیگری که کم تر از یک درصد موارد سرطان های پوست را تشکیل می دهد، اینها هستند: تومور بدخیم Kaposi (که در کسانی دیده می شود که سیستم دفاعی بدن آنها آسیب دیده است)، carcinoma یاخته merkel، سرطان لنفاوی جلدی، تومورهای adnexal پوستی و انواع گوناگونی از تومورهای بدخیم.

 

احتمال ابتلاء به سرطان پوست

سرطان پوست، سرطانی است که در یاخته های پوست پدید می آید. دو دسته اصلی سرطان پوست وجود دارد: melanoma (تومور سیاه رنگ قشر عمیق پوست) و non-melanoma (NMSC). تفاوت بین این دو مهم است چون هر نوع سرطانی، درمان ویژه خود را دارد.

melanocyte ها نوع خاصی از یاخته ها هستند که رنگ دانه (ملانین) تولید می کنند که به پوست، مو و چشمان ما رنگ می بخشد. یاخته های melanocyte سرطانی، melanoma نامیده می شوند. اما انواع زیادی از یاخته های پوستی وجود دارند که آنها نیز ممکنست سرطانی شوند. مثلا یاخته های پوستی Keratinocyte نیز پتانسیل این را دارند که سرطانی شوند و به عنوان یک سرطان پوست از نوع non-melanoma گروه بندی شود.

احتمال ابتلاء به سرطان پوست از نوع Non-Melanoma

Keratinocyte ها یاخته هایی هستند که کراتین تولید می کنند، ماده ای که به پوست، مو و ناخن ها استحکام می بخشد. یاخته های کراتین که در ژرف ترین لایه پوست بیرونی بوجود می آیند، یاخته های پایه نامیده می شوند. Keratinocyte های تخت که تدریجا به لایه بالائی پوست بیرونی منتقل می شوند، یاخته های فلسی نامیده می شوند. بیشتر سرطان های پوستی non-melanoma یا در یاخته های پایه و یا در یاخته های فلسی رخ می دهد.

قرار گرفتن در معرض پرتو فرا بنفش، یک عامل شایع برای ابتلاء به سرطان پوست می باشد. عوامل زیر ویژه یاخته های پایه و یاخته های فلسی هستند:

  • قرار گرفتن در معرض پرتو فرا بنفش

  • رنگ بور

  • سفیدی زیاد پوست

  • قرار گرفتن در معرض آرسنیک

  • قرار گرفتن در معرض پرتوها

  • داشتن سرطان پوست از قبل

  • التهاب یا جراحت درازمدت و شدید

  • درمان Psoriasis

  • Xeroderma pigmentosum (XP)

  • سندروم عصبی یاخته های پایه پوست

عوامل احتمال ابتلاء به melanoma

فقط حدود 5 درصد از سرطان های پوست از نوع melanoma هستند و اگرچه این نوع سرطان، کم تر از سرطان keratinocyte متداول است ولی اگر به مراحل پیشرفته برسد طوری که قابل مقایسه با یاخته های پایه پوست و یا سرطانی باشد، درمان آن مشکل تر خواهد بود. درک عوامل احتمالی ابتلاء به سرطان پوست و نشانه های این بیماری، می تواند کمک کند که اشخاص سرطان را در ابتدای آن متوجه شوند.

نور خورشید و خال های تیره رنگ غیر طبیعی، بیشترین تاثیر را در پدید آمدن melanoma دارند. پرتو فرا بنفش چه از نور خورشید و چه از منابع مصنوعی، melanocyte را شبیه سازی می کند. رنگ خال ها در اثر ملانین تولید شده توسط melanocyte می باشد. بیشتر خال های تیره رنگ سرطانی نمی شوند، برخی از افراد حدود 50 خال یا حتی بیشتر در بدن خود دارند. البته داشتن خال های خیلی زیاد، احتمال ابتلاء به سرطان پوست را افزایش می دهد. اساسا خال سیاه، توموری خوش خیم است.

عوامل اصلی که بر پیدایش melanoma تاثیرگذار هستند، عبارتند از:

  • قرار گرفتن در معرض پرتوهای فرا بنفش

  • داشتن پوست خیلی روشن

  • خال های تیره رنگی که تغییر می کنند و یا گسترش می یابند

  • داشتن سابقه خانوادگی در زمینه melanoma

  • شرایط ارثی

  • سیستم دفاعی ضعیف بدن

درک عوامل احتمال ابتلاء به سرطان پوست

قرار گرفتن طولانی در زیر نور خورشید، احتمال ابتلاء به سرطان پوست از نوع melanoma و non-melanoma را در طول مدت زندگی افزایش می دهد. با گذشت سن، احتمال دچار شدن به این بیماری افزایش می یابد.

کنترل قرار گرفتن در برابر نور خورشید و منابع مصنوعی پرتوهای فرا بنفش، می تواند احتمال ابتلاء به سرطان را به حداقل برساند. به هنگام قرار گرفتن در زیر نور آفتاب، خودتان را بپوشایند و از عینک آفتابی مناسب استفاده کنید. اگرچه نمی توان از سرطان پوست جلوگیری کرد ولی می توان عواملی را که ممکنست منجر به پیدایش این بیماری شوند، کاهش داد.

پرتوهای فرا بنفش تابیده شده از خورشید، علت اصلی سرطان پوست است. منابع مصنوعی پرتوهای فرا بنفش مانند لامپ های خورشیدی و جایگاه های برنزه کردن نیز می تواند سبب این بیماری شود.

احتمال ابتلاء به سرطان پوست، تحت تاثیر مکان زندگی شما قرار دارد. در مکان هایی که پرتوهای فرا بنفش با شدت زیاد وجود دارد، احتمال دارد که اشخاص دچار این بیماری شوند.

همچنین سرطان پوست به این نیز بستگی دارد که در کل طول عمر خود در معرض پرتوهای فرا بنفش قرار گرفته اید یا نه. این بیماری بیشتر پس از سن 50 سالگی پدیدار می شود اما آسیب دیدن در اثر آفتاب، در سنین پایین آغاز می شود. بنابراین باید حفاظت از پوست از دوران کودکی شروع شود تا از سرطان پوست در سالیان بعد جلوگیری کند.

مردم در هر جایی که ممکن باشد، باید از قرار گرفتن درمعرض آفتاب نیمروزی خودداری کنند (از ساعت 10 صبح تا 3 بعد از ظهر). بیاد داشته باشید که لباس محافظ مانند کلاه آفتاب گیر و لباس آستین بلند می تواند از پرتوهای زیانبار خورشید جلوگیری کند. همچنین لوسیون های دارای کرم ضد آفتاب از پوست محافظت می کنند، البته آن دسته از کرم های ضد آفتاب که از نظر عامل حفاظت در برابر آفتاب (SPF) میزان بالائی بین 2 تا 30 را دارند. آنهائی که دارای SPF 15 تا 30 هستند، به میزان بیشتری پرتوهای زیانبار را خنثی می کنند.

از ابزارهای گوناگونی برای درمان سرطان پوست استفاده می شود. ترکیب قدرتمندی از درمان های سنتی و جدید، برای تعیین نوع معالجات بکار گرفته می شود که شامل موارد زیر است:

  • جراحی- اغلب برای درمان سرطان پوست از این روش استفاده می شود. انواع گوناگون جراحی وجود دارد که به مرحله پیشرفت سرطان و موقعیت آن بستگی دارد.

  • پرتو درمانی- درمانی است که از پرتوهای با انرژی بالا (از قبیل پرتوهای ایکس) برای از بین بردن یاخته های سرطانی ضعیف شده استفاده می کند.

  • شیمی درمانی موضعی- یک نوع شیمی درمانی است که بجای آنکه با استفاده از طریق دهان یا با تزریق انجام شود، مستقیما بر روی پوست قرار داده می شود.

در برخی از کشورهای پیشرفته علاوه بر روش های درمانی مرسوم، از روش های درمانی دیگری از قبیل خوراک درمانی، داروهای ذهنی- بدنی و حمایت روحی نیز استفاده می شود.

 

نشانه های سرطان پوست

پوست، گسترده ترین بخش بدن است و اعضاء داخلی را از آسیب دیدن محافظت می کند. پوست از لایه های متعددی ساخته شده است، پوست بیرونی، بالاترین لایه پوست است که از آسیب رسیدن به لایه های داخلی جلوگیری می کند. مانند دیگر لایه های پوست، پوست بیرونی نیز می تواند در اثر آفتاب و دیگر عوامل آسیب ببیند. یاخته های آسیب دیده ممکنست سرطانی شود. برحسب نوع یاخته ها و یا لایه های پوست، انواع گوناگون سرطان پوست وجود دارد. نشانه های سرطان پوست برحسب نوع یاخته های آسیب دیده متفاوت می باشد. نشانه هایی که در اینجا شرح داده می شود، مربوط به سرطان پوست melanoma و non-melanoma است.

نشانه های سرطان پوست از نوع non-melanoma

تقریبا 80 درصد از سرطان های پوست، سرطان های مربوط به یاخته های پایه ای پوست می باشد و بیشتر موارد دیگر، سرطان یاخته های فلسی است. همچنین دسته اندکی از سرطان های پوست نیز وجود دارد، سرطان پوست non-melanoma که فقط حدود یک درصد از تشخیص سرطان پوست در آمریکا را شامل می شود. ممکنست که نشانه های بیماری متفاوت باشد اما رشد غیر عادی پوست، ورم و یا زخمی که بهبود نمی یابد، هر یک می تواند نشانه اولیه یک سرطان پوست باشد.

سرطان یاخته های پایه پوست

سرطان یاخته های پایه پوست بر روی سر یا گردن، ممکنست درابتدا به شکل لکه کم رنگی بر روی پوست و یا آماسی نیمه شفاف پدیدار شود که شاید در مرکز آن، فرو رفتگی داشته باشد. اگر سرطان در سینه بوجود آید، ممکنست شبیه به یک زخم قهوه ای رنگ و یا جراحتی در گوشت بدن باشد. همان گونه که سرطان گسترش می یابد، ممکنست خونریزی یا ترشح کند و یا سفت و سخت شود.

سرطان یاخته های فلسی

سرطان یاخته های فلسی ممکنست به شکل یک برآمدگی بر روی پوست پدیدار شود. این برآمدگی های سفت ممکنست برخلاف ظاهر نرم آن، خشن هم باشند. اگر برآمدگی بوجود نیاید، سرطان ممکنست شبیه به یک لکه فلس مانند ظاهر شود. ممکنست جوش بوجود آمده با گذشت زمان برطرف شود ولی این لکه های زخم مانند خشن باقی بمانند و رشد خود را به آهستگی ادامه دهند. این نوع سرطان معمولا در سر، گردن، دست ها و بازوها دیده می شود.

سرطان های نادر non-melanoma

  • بی رنگ شدن- سرطان Kaposi (که دامنگیر کسانی می شود که سیستم دفاعی بدن آنها ضعیف شده است) به شکل منطقه بی رنگی در پوست بدن ظاهر می شود که ممکنست شباهت به کبودی داشته باشد.

  • زخم و جوش- Mycosis fungoides یک نوع غده بافت لنفاوی است که در پوست شروع بکار می کند. این نوع سرطان معمولا شباهت به حساسیت پوستی و یا جوش های خوش خیم دارد. نشانه های جوش مانند معمولا بر روی باسن و یا بخش های پایینی شکم دیده می شود. برآمدگی های صورتی رنگ و یا ارغوانی و یا زخم های اطراف صورت، ممکنست تومورهای "مرکل" باشند.

  • ورم- ورم های کوچک بر روی پوست ممکنست علامت تومورهای adnexal باشد. توده های بزرگ تر واقع در زیر سطح پوست، ممکنست نشانه ای از سرطان پوست باشد.

سرطان پوست از نوع melanoma

melanoma نوعی از سرطان پوست است که کم تر شیوع دارد به گونه ای که حدود پنج درصد از سرطان های پوست در ایالات متحده را دربرمی گیرد. این نوع سرطان در melanocyte ها آغاز می شود، یاخته هایی که ماده ملانین را تولید می کنند. تغییر در تولید ملانین ممکنست سبب شود که تغییراتی در سایز و یا شکل خال های گوشتی و یا دیگر علائم پوستی ظاهر شود. تغییرات در خال های گوشتی و یا پدید آمدن خال های جدید در بزرگسالان، ممکنست علامت هایی از melanoma باشد. یک خال گوشتی که توانایی سرطانی شدن را دارد، ممکنست شکل نامتقارنی داشته باشد، از قبیل دو نیمه جدا از هم، یا حاشیه های خال گوشتی ممکنست نامنظم باشد. تغییرات در رنگ و یا محدوده خال هم ممکنست علامت سرطان باشد. و سرانجام اینکه قطر خال، شاخصی برای شرایط سرطانی است. خال های گوشتی بزرگ تر از یک مداد پاک کن ممکنست مشکوک باشند. اما همه نشانه های melanoma ، تغییرات قابل مشاهده در خال ها بوجود نمی آورد. لکه های پوستی که همراه با خارش هستند و یا فلس مانند می شوند، می توانند نشانه ای از melanoma باشند.

تغییرات در رنگ، بافت و یا احساس داشتن لکه ای بر روی پوست، ممکنست توسط یک متخصص پوست تعیین شود. سرطان پوست در هر بخشی از بدن ممکنست بوجود بیاید اما انواع خاصی از سرطان پوست ممکنست در نقاط خاصی از بدن بوجود آید. مثلا سرطان یاخته های فلس مانند بیشتر در سر، صورت و بازوها دیده می شود، در جایی که ممکنست melanoma بر روی خال های گوشتی و در هر بخشی از بدن پدیدار شود. در مردان، melanoma بیشتر در پشت و بر روی شانه ها بوجود می آید. در زنان، melanoma اغلب در ساق پاها بوجود می آید. انواع گوناگون سرطان پوست ممکنست در ناخن ها و یا حتی در جاهایی از بدن که در معرض نور خورشید بسیار کمی می باشد نیز بوجود آید، مانند کف پاها. بیشتر متخصصین پوست در حین معاینه، تغییرات در خال های گوشتی غیر طبیعی واقع بر روی پوست را کنترل می کنند.

 

تشخیص سرطان پوست

تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) یکی از بهترین روش های تشخیص سرطان پوست می باشد. در این روش از انرژی مغناطیسی و امواج رادیویی برای تصویربرداری از بدن استفاده می شود. بخش اصلی سیستم MRI ، یک مغناطیس بزرگ استوانه ای شکل است.

این روش امکان کنتراست بیشتری نسبت به روش CT (تصویربرداری کامپیوتری) می دهد. MRI به پزشکان کمک می کند که تعیین کنند آیا سرطان گسترش یافته است یا نه و آنها را قادر می سازد که مرحله پیشرفت بیماری را معلوم کنند و در نهایت درمان مناسب را بیابند.



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1684
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

سرطان پروستات چیست؟

سرطان پروستات، سرطانی است که در بافت های غده پروستات آغاز می شود، غده ای که دقیقا در زیر مثانه و در جلوی مقعد قرار گرفته است. پروستات غده جنسی مردانه است که وظیفه تولید اسپرم را برعهده دارد. سرطان پروستات، متداول ترین سرطان در بین مردان آمریکایی است. انجمن سرطان آمریکا برآورد می کند که بطور کلی 192280 مورد جدید سرطان پروستات در سال 2009 در آمریکا دیده شده است. تقریبا از هر 6 نفر مرد، یک نفر در طول عمر خود دچار سرطان پروستات می شود اما معمولا تشخیص این بیماری پس از 40 سالگی است.

خوشبختانه سرطان پروستات یکی از خطرناک ترین بیماری هایی است که در صورت پیگیری در مراحل اولیه، قابل درمان می باشد. غربال گیری متداول، تشخیص این سرطان را در سالیان اخیر بهبود بخشیده است. همچنین فناوری جدید و ابتکاری، اثرات جانبی درمان این بیماری را به حداقل رسانیده است، این اثرات جانبی، شامل کنترل نداشتن بر روی مثانه و عدم نعوظ می باشد.

انواع سرطان پروستات

پروستات عضوی به اندازه گردو است که مجرای ادرار را احاطه کرده است. پروستات مایعی تولید می کند که بخشی از اسپرم را تشکیل می دهد. بیش از 99 درصد از موارد سرطان پروستات، در یاخته های خود غده بوجود می آیند. این نوع سرطان پروستات، adenocarcinoma نامیده می شود.

سرطان پروستات خیلی بندرت در دیگر بخش های پروستات ریشه می گیرد که تومور سرطانی نامیده می شود.

 

احتمال ابتلاء به سرطان پروستات

احتمال ابتلاء به سرطان پروستات با بالا رفتن سن افزایش می یابد. در حالی که از هر 10 هزار مرد زیر 40 سال فقط یک نفر دچار سرطان پروستات می شوند، از هر 15 مردی که در دهه 60 سالگی عمر خود بسر می برند، یک نفر به این بیماری مبتلاء می شود.

دیگر عوامل موارد احتمال ابتلاء به این سرطان عبارتند از:

  • نژاد: بررسی ها نشان می دهد که سیاه پوستان نسبت به سفید پوستان، 60 درصد بیشتر احتمال ابتلاء به سرطان پروستات دارند.

  • سابقه خانوادگی: مردان دارای نسبت خونی بی واسطه مانند پدر یا برادر که سرطان پروستات داشته اند، دو برابر بیشتر احتمال ابتلاء به این بیماری را دارند. اگر عضو دیگری از فامیل نیز دچار سرطان پروستات باشد، احتمال ابتلاء به این بیماری افزایش می یابد.

  • برنامه غذائی: برنامه غذائی سرشار از چربی، احتمال ابتلاء به این بیماری را افزایش می دهد.

  • بالا بودن میزان testosterone: مردانی که زیر درمان testosterone هستند، رشد غده پروستات آنها برانگیخته می شود.

  • Neoplasia درون مخاطی مربوط به پروستات (PIN): این شرایط ممکنست به افزایش احتمال ابتلاء به سرطان پروستات مربوط باشد. PIN شرایطی است که یاخته های پروستات در زیر میکروسکوپ غیر طبیعی دیده می شوند. این مورد ضرورتا نشانه هایی به همراه ندارد. تقریبا نیمی از مردان زیر سن 50 سال، PIN دارند.

  • تغییرات ژنی: معلوم شده است که ژن های خاصی از قبیل ژن های BRCA1 و BRCA2، احتمال ابتلاء به سرطان پروستات را افزایش می دهند.

دیگر عوامل بالقوه احتمال ابتلاء به سرطان پروستات نیز مورد بررسی قرار گرفته اند، از قبیل مصرف مواد مخدر و داشتن بیماری های مقاربتی. همچنین بطور مداوم این موضوع تحت بررسی است که آیا ویتامین ها و مکمل های غذائی احتمال ابتلاء به این سرطان را کاهش می دهند و یا نه.

توجه: هر چیزی که احتمال ابتلاء به یک بیماری را افزایش می دهد، عاملی برای احتمال ابتلاء نامیده می شود. دارا بودن عوامل احتمال ابتلاء به سرطان بدین معنی نیست که شما حتما دچار این بیماری خواهید شد و نداشتن این عوامل بدان معنی نیست که شما به هیچ وجه دچار این بیماری نخواهید شد. اگر فکر می کنید که احتمال ابتلاء به این بیماری را دارید، آن را با پزشک خودتان در میان بگذارید.

 

نشانه ها و علائم سرطان پروستات

نشانه ها و علائم سرطان پروستات کدامند؟

در بیشتر موارد، سرطان پروستات در مراحل اولیه آن آشکار نیست. نشانه های این سرطان ممکنست در هر مردی متفاوت باشد و هر یک از این نشانه ها ممکنست در اثر عواملی جز سرطان نیز ایجاد شوند. در نتیجه، غربال گیری روتین به شکل معاینات دیجیتالی مقعد (DRE) و تست های خاص هورمون اندروژن از پروستات (PSA) ، اهمیت ویژه ای دارند.

نشانه های مربوط به ادرار در سرطان پروستات

به علت نزدیک بودن غده پروستات به مثانه و مجرای ادرار، ممکنست سرطان پروستات با تعدادی از نشانه های مربوط به ادرار همراه باشد. بسته به سایز و موقعیت، ممکنست که توموری مجرای ادرار را فشار دهد و آن را محدود کند و در نتیجه جلوی جریان ادرار را بگیرد. برخی از علائم مربوط به سرطان پروستات مربوط به ادرار اینها هستند:

  • احساس سوزش یا درد در حین ادرار کردن

  • سختی در ادرار کردن و یا دشواری در شروع و قطع ادرار

  • دفعات زیاد ادرار کردن در هنگام شب

  • ناتوانی در کنترل مثانه

  • جریان کم و یا سرعت کم ادرار

  • وجود خون در ادرار

دیگر نشانه ها و علائم سرطان پروستات

ممکنست سرطان پروستات به دیگر بافت ها و یا استخوان های مجاور نیز سرایت کند. اگر سرطان به ستون فقرات سرایت کند، ممکنست به اعصاب نخاعی فشار وارد کند. دیگر نشانه های سرطان پروستات اینها هستند:

  • وجود خون در اسپرم

  • دشواری در نعوظ

  • انزال دردناک

  • تورم در ساق پاها و یا منطقه لگن

  • بی حسی یا درد در کپل، ساق پا و یا پنجه پا

  • درد در استخوان به گونه ای که برطرف نشود و یا منجر به مو برداشتن استخوان شود.

تست و غربال گیری برای سرطان پروستات

غربال گیری سرطان پروستات، شناسایی آن را در مراحل اولیه بیماری و پیش از آنکه نشانه هایی وجود داشته باشد، میسر می سازد.

روش های جاری غربال گیری شامل یک آزمایش ساده خون برای آنتی ژن خاص پروستات (PSA) و یک معاینه دیجیتالی مقعد (DRE) می باشد.

توصیه می شود که مردان بالای 50 سال، سالانه غربال گیری سرطان پروستات انجام دهند. اگر سابقه ای در این زمینه در فامیل وجود داشته باشد و یا عوامل دیگری سبب افزایش احتمال ابتلاء به این بیماری شود، باید مشاوره پزشکی را زودتر انجام داد (در سن 40 یا 45 سالگی).

اگرچه روش های غربال گیری 100 درصد دقیق نیستند ولی این آزمایش ها اغلب روش موثری برای مشحص کردن سرطان پروستات در مراحل اولیه آن می باشند، در هنگامی که احتمال درمان آن زیاد است. در مورد این که غربال گیری سرطان پروستات برای شما لازم است و یا نه، با پزشک خودتان صحبت کنید.

 

تشخیص سرطان پروستات

سرطان پروستات اغلب در مراحل اولیه نشانه ای ندارد. در واقع این بیماری در خلال غربال گیری و با بهره گیری از تست های زیر شناسایی می شود:

  • معاینه دیجیتالی مقعد (DRE): معمولا این معاینه اولین گام در تعیین سلامت پروستات است. در خلال معاینه، پزشک شما در حالی که دستکش پوشیده است، انگشت خود را در مقعد شما فرو می کند. این برای آنست که پزشک از شکل درست پروستات و سایز و بافت مناسب آن مطمئن شود. اگر پزشک به چیزی مشکوک شود، ممکنست تست هایی را برای تشخیص تجویز کند.

  • آزمایش های ژنتیکی: این آزمایش ها را می توان برای دانستن اطلاعاتی درباره تشخیص، درمان، احتمال پدیدار شدن مجدد همان بیماری و نیز دیگر عوامل انجام داد.

  • مشاهده پروستات: فهرستی از سه شاخص زیست-مولکولی پیش بینی بیماری می باشد (PTEN ، ERG و HOXD3) معمولا پیش بینی هایی با مطلوبیت کم تر به همراه دارند. آزمایش ها بر روی بافت های پروستات انجام می شود.

  • آزمایش ژن PCA3- سه ژن پادتن سرطان پروستات: ژن PCA3 در یاخته های سرطانی، زیاد دیده می شود. این آزمایش مولکولی، رونوشتی از PCA3 برای PSA می باشد. آزمایش یاد شده بر روی نمونه ادراری انجام می شود که پس از معاینه دیجیتالی مقعد تهیه می گردد. آزمایش پادتن خاص پروستات (PSA): برای رسیدن به تشخیص سرطان پروستات، ممکنست پزشک شما یک آزمایش خون انجام دهد تا اندازه PSA را در خون اندازه بگیرد. مقدار زیاد PSA ممکنست دلالت بر سرطان پروستات و شاید هم مواردی با جدیت کم تر داشته باشد. معمولا این آزمایش در ترکیب با یک DRE انجام می شود.

  • biopsy پروستات: مشابه با اولتراسوند مقعدی، در خلال انجام biopsy پروستات، پزشک شما یک پروپ کوچک را به درون مقعد می فرستد و نمونه کوچکی از بافت را از پروستات برمی دارد تا از آن برای آزمایش های بیشتر استفاده کند. این بافت به پزشک امکان می دهد که مرحله پیشرفت بیماری را تعیین کند و درمان مناسبی را برای آن طرح ریزی کند.

  • اولتراسوند مقعدی: در خلال این معاینه، پروب کوچکی به مقعد وارد می شود و امواج صوتی تصویری از پروستات و اندازه آن فراهم می سازد. تصاویر، شکل تومورها، نوع آنها و میزان بزرگ شدنشان را نشان می دهند.

پیدا کردن یک طرح درمانی متناسب با نیازهای شما

هنگامی که تشخیص سرطان پروستات داده می شود، پزشک شما یکی از تست های تصویربرداری زیر و یا ترکیبی از آنها را انتخاب می کند تا بر بافت سرطانی نظارت داشته باشد و تعیین کند که آیا سرطان به بخش های دیگری نیز سرایت کرده است و یا نه :

اولتراسوند- فناوری اولتراسوند را می توان برای نظارت بر سایز پروستات، واکنش تومور و یا فعالیت در دیگر بافت ها استفاده کرد.

اسکن CT ، یک تکنیک پرتو ایکس است که تصویری دقیق و سه بعدی از پروستات و دیگربخش های بدن بدست می دهد. یک اسکن CT، جریان خون و آناتومی بافت ها را در پیرامون پروستات نشان می دهد و امکان تشخیص و نیز نظارت بر رشد تومور را می دهد.

PET/CT (تصویربرداری از طریق صدور ذرات پوزیترون- تصویربرداری کامپیوتری)- یک اسکن PET/CT، تصاویر سه بعدی یک CT را با یک اسکن PET ترکیب می کند که سبب نشان دادن فعالیت متابولیکی در بافت ها می شود. با ترکیب این دو تصویر در حین یک آزمایش تکی، پزشکان می توانند فعالیت غیر طبیعی را آشکار کنند و دقیقا بفهمند که این فعالیت در کجا رخ می دهد. اسکن های PET/CT ممکنست یاخته های سرطانی را نشان دهد پیش از آنکه هیچ تومور و یا تغییرات ساختاری وجود داشته باشد.

MRI (تصویربرداری تشدید مغناطیسی)- MRI از امواج رادیویی برای بوجود آوردن تصویر قطعه قطعه دقیق از پروستات و بافت های پیرامونی آن استفاده می کند. MRI نسبت به CT از کنتراست قوی تری استفاده می کند که این سبب می شود برای سرطان پروستات به ویژه برای تومورها و نیز گسترده شدن آن، ابزار مناسبی باشد.

اسکن های prostaScint- این تکنیک مشخص می کند که آیا سرطان به غدد لنفاوی، بافت های مجاور و یا استخوان گسترش پیدا کرده است یا نه. با تزریق وریدی، prostaScint در تمام بدن گردش می کند و به یاخته های سرطان پروستات ملحق می شود. تزریق، شامل مقدار کمی ماده رادیواکتیو است که توسط یاخته های سرطانی جذب می شود و "نقاط داغ" را با استفاده از یک دوربین مخصوص نشان می دهد.

یک اسکن- شبیه به اسکن prostaScint ، این تست تصویری تهیه می کند تا معلوم شود آیا سرطان به استخوان هم سرایت کرده است یا نه (البته سرایت به دیگر بافت ها را نشان نمی دهد).



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1560
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.

سرطان بیضه چیست؟

سرطانی که در بیضه ها بوجود می آید، سرطان بیضه نامیده می شود. این سرطان می تواند در یکی از این غدد جنسی مردانه و یا در هردوی آنها تشکیل شود، غده هایی که اسپرم و تستوسترون تولید می کنند.

سرطان بیضه، سرطان بسیار نادری است و بیشتر در بین افراد 15 تا 34 ساله رخ می دهد. اما ممکنست در هر سن دیگری نیز اتفاق بیفتد. این سرطان حدود یک درصد از انواع سرطان بین مردان را تشکیل می دهد. سرطان بیضه بسیار درمان پذیر است، به ویژه اگر در مراحل اولیه آن شناسایی شود.

مفهوم سرطان بیضه

کیسه بیضه ها که در زیر آلت تناسلی مرد قرار دارد، بیضه ها را نگه می دارد. بیضه ها یک بخش مرکزی از سیستم تناسلی مردانه هستند. هر بیضه بصورت جداگانه اسپرم تولید می کند و آن را در شبکه ای از لوله ها ذخیره می کند. چون بیضه ها هورمون مردانه تستوسترون را نیز تولید می کنند، به عنوان بخشی از سیستم غدد درون ریز بشمار می آیند.

یاخته های جنسی با فرآیند تقسیم سلولی تکثیر می شوند. در شرایط طبیعی، تقسیم یاخته ها منظم است اما بنا به دلایل ناشناخته، گاهی یاخته های تناسلی به گونه ای غیرقابل کنترل تکثیر می شوند و بجای تولید اسپرم عملگر، رونوشتی از خود را تولید می کنند. هنگامی که این حالت رخ می دهد، یاخته ها تبدیل به یاخته هایی سرطانی می شوند. این نوع تقسیم بیرون از کنترل ممکنست برای هر نوع از یاخته های بیضه پیش بیاید. اما 95 درصد از همه سرطان های بیضه در یاخته های جنسی پدید می آید.

درمان سرطان بیضه

درمان سرطان بیضه ممکنست بستگی به نوع یاخته های دخیل در سرطان داشته باشد. انواع گوناگونی از یاخته ها در بیضه وجود دارند که همه آنها می توانند سرطانی شوند. اما دو نوع تومور اصلی برای بیشتر سرطان های بیضه وجود دارد :

  • Seminoma – دو نوع فرعی تومورهای Seminoma وجود دارد و نوع معمولی این سرطان بیشتر احتمال دارد که در مردان بین 30 تا 50 سال پیش بیاید. نوع مرتبط با اسپرم این نوع سرطان در مردان 55 ساله و مسن تر، کم تر شایع است. اما هردو نوع تومورهای Seminoma در همه گروه های سنی رخ می دهند.

  • non- Seminoma – چهار نوع فرعی تومورهای non-Seminoma وجود دارد: سرطان embryonal، سرطان yolk sac، choriocarcinoma و teratoma. این انواع تومورها معمولا در سنین بین نوجوانی تا دهه چهارم زندگی پیش می آید. این تومورها سریع تر از seminomas رشد می کنند و گسترش می یابند.

سرطان بیضه ممکنست برای یکی از تومورها و یا هردوی آنها پیش بیاید.

تومورهای stromal گاهی به عنوان تومورهای gonadal stromal نامیده می شود. این شکل کمیابی از سرطان بیضه است و حدود پنج درصد از همه موارد را دربرمی گیرد. علاوه بر تولید اسپرم برای تناسل، بیضه ها یا همان غدد جنسی مردانه، بخشی از سیستم غدد درون ریز نیز هستند: مجموعه ای از غدد هورمونی- تناسلی. یاخته های stromal در بیضه ها هورمون های جنسی مردانه مانند تستوسترون تولید می کنند. بیشتر تومورهای stromal خوش خیم هستند؛ یاخته های تومور معمولا به دیگر بخش های بدن سرایت نمی کنند. اما تومورهای stromal که گسترش می یابند، گاهی به درمان های مرسوم مانند شیمی درمانی یا پرتو درمانی پاسخ نمی دهند. تومورهای stromal شامل اینها هستند :

  • تومورهای یاخته Leydig

  • تومورهای یاخته Sertoli

 

عوامل ابتلاء به سرطان بیضه

اگرچه دلایل واقعی ابتلاء به سرطان بیضه ناشناخته هستند ولی عوامل خاصی که احتمال ابتلاء به این نوع سرطان را افزایش می دهند، شناسایی شده اند. یادآوری این نکته مهم است که داشتن یک یا چند عامل از این عوامل به معنی آن نیست که شخص حتما دچار این بیماری خواهید شد.

عواملی که ممکنست احتمال ابتلاء به سرطان بیضه را افزایش دهند، اینها هستند :

  • پنهان بودن بیضه ها (Cryptorchidism)- در جنین، بیضه ها در شکم بوجود می آیند و پیش از تولد به درون کیسه بیضه که در پایین بدن جنین قرار دارد، می روند. تقریبا 3 درصد از نوزدان پسر، بیضه هایی دارند که به گونه مناسبی پایین نیامده اند. روشی بنام orchiopexy وجود دارد که از آن می توان برای تغییر مکان این گونه بیضه ها استفاده کرد. احتمال بسیار زیادی هست که سرطان بیضه در مردانی بوجود آید که دچار Cryptorchidism هستند. اگرچه سرطان بیضه در کسانی که این مشکل را نیز ندارند، پیش می آید (25 درصد موارد).

  • سابقه خانوادگی- حدود 3 درصد از موارد سرطان بیضه به خویشاوندان نیز مربوط است. داشتن برادر یا پدری که خود دچار سرطان بیضه است، می تواند احتمال ابتلاء به این بیماری را افزایش دهد.

  • عفونت HIV- برخی از پژوهشگران بیان می کنند که ویروس سیستم ایمنی بدن (HIV) ممکنست احتمال ابتلاء به سرطان بیضه را افزایش دهد، به ویژه در کسانی که سندروم اکتسابی کارایی ایمنی (AIDS) دارند.

  • سرطان در محل اصلی- این یک حالت غیر تهاجمی از سرطان بیضه است که گاهی و نه همیشه، می تواند تهاجمی باشد. در این حالت، توده قابل حسی تشکیل نمی شود و نشانه ای دیده نمی شود. این حالت بیشتر در مردانی وجود دارد که تحت بیوپسی قرار می گیرند تا موارد دیگری از جمله عقیم بودن آنها مورد بررسی قرار گیرد. لازمست تصمیم گیری شود که آیا سرطان باید در زمان تشخیص درمان شود و یا پس از پیشرفت آن.

  • پیشینه سرطان قبلی- حدود 3 تا 4 درصد از مردانی که دچار سرطان در یکی از بیضه های خود هستند، بعدا در بیضه دیگر خودشان هم سرطان خواهند گرفت.

  • سن- تقریبا 90 درصد از موارد سرطان بیضه در مردان بزرگسال کم تر از 54 سال رخ می دهد. گرچه احتمال کمی دارد که این سرطان در سنین پایین تر یا در دوران کودکی نیز بوجود آید.

  • نژاد- سرطان بیضه در سفیدپوستان پنج برابر بیشتر از سیاهان و سه برابر بیشتر از مردان آسیایی- آمریکایی دیده می شود.

توجه: هر عاملی که سبب افزایش احتمال ابتلاء به بیماری باشد، عامل احتمال ابتلاء نامیده می شود. داشتن یکی از این عوامل، به معنی این نیست که شما سرطان خواهید گرفت و نیز نداشتن این عوامل نیز به معنی این نیست که شما سرطان نخواهید گرفت. اگر فکر می کنید که یک یا چند عامل از این عوامل را دارید، با پزشک خودتان درمیان بگذارید.

 

نشانه ها و علائم سرطان بیضه

داشتن نشانه های سرطان بیضه، احتمال پیدا کردن سرطان را در مراحل اولیه آن افزایش می دهد. در برخی از موارد ممکنست مردان توده ای را تصادفا یا درخلال بررسی بدن خود پیدا کنند. اگر کسی با توده ای غیرعادی در بیضه های خود برخورد کرد و یا نشانه های سرطان بیضه را دید، لازمست که به پزشک مراجعه کند. برخی از علائم این سرطان می تواند به موارد دیگری نیز مربوط باشد. پزشک تست هایی انجام می دهد تا علت پدید آمدن آن توده و یا دیگر نشانه ها را پیدا کند و در صورت نیاز، درمان درست را تعیین کند.

علائم متداول سرطان بیضه اینها هستند :

  • توده ها یا برآمدگی های سخت و یا تغییراتی در شکل ظاهری بیضه ها یا حسی که شخص از بیضه های خود دارد.

  • تورم در کیسه بیضه ها که البته گاهی در اثر جمع شدن اسپرم هم ایجاد می شود.

  • دردی کند در پایین شکم یا در کیسه بیضه ها.

  • درد یا ناراحتی و یا احساس سنگینی در کیسه بیضه ها.

  • بزرگ شدن سینه ها که توسط هورمون هایی ایجاد می شود که بوسیله تومور بیضه، رشد سینه ها را تحریک می کند.

برخی از موارد سرطان بیضه ابدا هیچ گونه نشانه ای ندارند. همچنین حالت هایی غیر سرطانی نیز وجود دارند که نشانه هایی مشابه بوجود می آورند، از قبیل زخم و التهاب در بیضه و نیز عفونت های ویروسی یا عفونت های در اثر یباکتری. بهترزن کار اینست که در باره هر گونه نشانه سرطان بیضه با پزشک خودتان صحبت کنید که می تواند در این مورد به شما کمک کند.

توجه: احتمال دارد که این نشانه ها در اثر مشکلاتی جز سرطان باشد. بهتر است که برای تشخیص دقیق با یک متخصص مشورت کنید.

 

تشخیص و ردیابی سرطان بیضه

در مراکز درمان سرطان، نخستین اولویت، انجام یک بررسی کامل و دقیق در باره سرطان بیضه بیمار است. این گام، برای تهیه برنامه درمانی مناسب برای بیمار، نقشی اساسی دارد.

در نخستین روزهای ورود بیمار، تست های تشخیصی پیشرفته ای از او انجام می شود. همچنین سوابق پزشکی او بررسی می شود تا بتوان تشخیص دقیق در باره بیماری او انجام داد. این اطلاعات کمک می کند تا توصیه های درمانی برای بیمار انجام شود.

ابزارها و تست های تشخیص سرطان بیضه

از تست ها و ابزارهای پیشرفته ای برای تشخیص و نیز نظارت بر واکنش بیمار به معالجات استفاده می شود و نیز برای اصلاح معالجات در صورت نیاز. علاوه بر گرفتن سوابق پزشکی بیمار و انجام معاینه بدنی، ممکنست از ابزارها و تست های گوناگونی برای سرطان بیضه استفاده شود، از قبیل :

تصویربرداری ها

ممکنست از چندین تصویربرداری استفاده شود تا معلوم گرد آیا سرطان گسترش یافته است یا نه و نیز به کمک آن، واکنش بیمار به معالجات را زیر نظر بگیرند :

  • اولتراسوند- که به عنوان سونوگرافی هم شناخته می شود، روشی غیر مخرب است که از اکوهای صداهای با فرکانس بالا استفاده می کند تا تصاویری از اندام های داخلی بدن تهیه شود. این به پزشکان کمک می کند تا معلوم شود آیا توده بوجود آمده جامد است و یا اینکه از مایع پر شده است، چون تومورهای بدخیم اغلب الگویی متفاوت با بافت های سالن بیضه دارند. سونوگرافی به پزشکان کمک میکند که معلوم شود آیا نیاز به انجام تست های بیشتری می باشد یا نه.

  • پرتو نگاری ایکس- یک پرتونگاری ایکس استاندارد از قفسه سینه می توان انجام داد تا معلوم شود آیا یاخته های سرطانی به شش ها سرایت کرده اند یا نه.

  • تصویربرداری کامپیوتری (سی تی اسکن)- سی تی اسکن نوع ویژه ای از پرتونگاری ایکس است که تصاویری سه بعدی و متقاطع از همه بدن بدست می دهد. برخلاف یک پرتونگاری ایکس معمولی، سی تی اسکن می تواند تصاویر دقیقی از اندام های داخلی بدن مانند کبد و شش ها بدست دهد. این تست ردیابی سرطان بیضه بیشتر برای آن استفاده می شود که معلوم شود آیا سرطان به دیگر اندام های بدن سرایت کرده است یا نه.

  • تصویربرداری به کمک تشدید میدان مغناطیسی (MRI)- از MRI برای بررسی بافت های نرم درون بدن نیز استفاده می شود اما برخلاف پرتونگاری ایکس و سی تی اسکن، در MRI از امواج رادیوفرکانسی و میدان های مغناطیسی قوی برای تهیه تصاویر استفاده می شود بنابراین قرار گرفتن در معرض تابش پرتوها پیش نمی آید. MRI می تواند ابزار موثری باشد برای تعیین اینکه آیا سرطان به مغز یا رشته نخاعی سرایت کرده است یا نه.

  • اسکن با کمک انتشار ذرات پوزیترون (PET)- این تکنیک تصویربرداری برای توجه به فعالیت متابولیکی درونی اندام های گوناگون بدن استفاده می شود. یک ماده رنگی رادیواکتیو- که معمولا نوعی گلوکز است- به بیمار تزریق می شود و از یک دوربین ویژه استفاده می شود تا تصویری از مناطق رادیواکتیو شده درون بدن تهیه شود. چون یاخته های سرطانی بسرعت رشد می کنند و اغلب در مقایسه با یاخته های سالم، فعالیت متابولیکی بیشتری دارند، بیشتر از گلوکز رادیواکتیو شده جذب می شوند. بعلت این پدیده، اسکن PET می تواند در یافتن جابجایی های کوچک، بسیار سودمند باشد و یا تعیین شود که آیا غدد لنفاوی بزرگ شده، دارای یاخته های سرطانی هستند یا نه. اسکن های PET بسیار حساسند اما جزئیات بیشتری را نشان نمی دهند بنابراین اغلب به همراه سی تی اسکن مورد استفاده قرار می گیرد (PET/CT).

  • Lymphangiogram- این یک تست ویژه برای بررسی سیستم لنفاوی است و نیز برای اینکه آیا یاخته های سرطانی به غدد لنفاوی سرایت کرده اند یا نه. یک ماده رنگی به رگ لنفاوی تزریق می شود و تصاویر غدد لنفاوی با استفاده از مونیتور پرتو ایکس تهیه می شود. هم اکنون از سی تی اسکن بیشتر برای ارزیابی غدد لنفاوی استفاده می شود اما از روش Lymphangiogram همچنان گاهی برای نظارت بر non-seminomas درخلال درمان سرطان نیز استفاده می شود.

بیوپسی

درحالی که تصویربرداری ها می توانند برای تعیین بود یا نبود سرطان بیضه خیلی سودمند باشند، تنها راه قطعی برای این تشخیص، بررسی نمونه ای از بافت مشکوک است. در بسیاری از موارد، اگر جراح در مورد وجود تومور مطمئن باشد، کل تومور و نیز بیضه و رشته اسپرمی را برمی دارد. اما اگر تشخیص قطعی نباشد، ممکنست جراح یک بیوپسی انجام دهد. در این روش، جراح بخش کوچکی از بافت مشکوک را برمی دارد تا نمونه ای از یاخته ها را بگیرد چون یک آسیب شناس می تواند در زیر میکروسوکوپ به آنها نگاه کند تا ببنید آیا سرطانی هستند یا نه.

تست های آزمایشگاهی

گاهی مقادیر زیادی از پروتیئن های خاصی از سرطان بیضه ترشح می شود که بنام نشانگرهای تومور شناخته می شوند. آزمایش های خون در مورد این پروتیئن ها می تواند به تشخیص تومورهای بیضه یا تعیین زیرگروه سرطان کمک کند و یا نظارت بر واکنش بدن به درمان را انجام دهد. پروتیئن هایی که بیشتر مربوط به سرطان های یاخته ای میکروبی بیضه هستند، پروتیئن های alpha-fetoprotein (و نه فقط seminomas). پروتئین دیگر، lactate dehydrogenase نیز ممکنست هنگامی ارزیابی شود که سرطان وجود داشته باشد اما افزایش این آنزیم می تواند در دیگر شرایط نیز رخ دهد بنابراین ازآن بیشتر برای ارزیابی گسترش بیماری استفاده می شود و نیز برای نظارت بر واکنش بدن پس از تشخیص سرطان بیضه.

 

مرحله بندی سرطان بیضه

مراحل سرطان بیضه

مرحله بندی سرطان بیضه نشان می دهد که سرطان موجود چقدر بزرگ شده، آیا سرطان گسترش یافته است یا نه و آیا نشانگرهای تومور تولید می شوند و این موارد علاوه بر میزان این پروتیئن ها در پلاسمای خون یا در خون می باشد. مرحله بندی براساس چهار دسته بندی انجام می شود :

  • T- نشان می دهد که آیا تومور به بافت های نزدیک بیضه سرایت کرده است.

  • N- نشان می دهد که آیا یاخته های سرطان بیضه به غدد لنفاوی محل سرایت کرده اند.

  • M- نشان می دهد که آیا سرطان جابجا شده است (گسترش سرطان به مناطق دوردست بدن).

  • S- میزان پروتیئن های نشانگر تومور را در پلاسما یا خون نشان می دهد.

گروه بندی مراحل سرطان بیضه

  • مرحله 0- یاخته های سرطانی به فراتر از بیضه سرایت نکرده اند. در این مرحله از سرطان بیضه، تومورها مربوط به سرطان موضعی می باشند.

  • مرحله I- سرطان به بافت نزدیک به بیضه هجوم برده اما به غدد لنفاوی و یا بخش های دورتر بدن سرایت نکرده است. میزان نشانگرهای پروتئین تومور ممکنست طبیعی و یا زیاد باشد.

  • مرحله IA- ممکنست تومور در لایه درونی بیضه رشد کرده باشد اما هنوز به لایه بیرونی آن نرسیده و نیز به رگ های خونی یا لنفی سرایت نکرده باشد. اندازه نشانگرهای سرم طبیعی است.

  • مرحله IB- ممکنست در این مرحله، تومورها به رگ های خونی یا لنفی سرایت کرده باشند یا شاید به لایه بیرونی پیرامون بیضه، رشته اسپرمی و یا کیسه بیضه هجوم برده باشد. میزان سرم نشانگرهای تومور طبیعی است.

  • مرحله IS- این سرطان ها می توانند هر درجه ای از تهاجم به بافت های مجاور را داشته باشند؛ سطح نشانگرهای تومور پس از برداشتن تومور توسط جراح، به گونه ای زیاد اندازه گیری می شود.

  • مرحله II- سرطان بیضه در این مرحله، بافت های تهاجمی به سمت بیضه را داراست و می تواند دست کم در یک غده لنفاوی مجاور یافت شود. میزان نشانگرهای تومور ممکنست طبیعی و یا تا اندازه ای زیاد باشد.

  • مرحله IIA- تومورها در این مرحله به یک غده لنفاوی و یا بیشتر سرایت کرده اند اما هیچ غده ای بزرگ تر از 2 سانتیمتر نیست.

  • مرحله BII- تومورها در این مرحله به دست کم یک غده لنفاوی سرایت کرده اند که سایزی بین 2 و 5 سانتیمتر دارد.

  • مرحله CII- تومورها در این مرحله به دست کم یک غده لنفاوی سرایت کرده اند که سایزی بزرگ تر از 5 سانتیمتر دارد.

  • مرحله III- در این مرحله، سرطان بیضه به غدد لنفاوی دوردست یا اندام های دوردست سرایت کرده است.

  • مرحله IIIA- در این مرحله، سرطان به غدد لنفاوی دوردست یا شش ها سرایت کرده است. میزان پروتئین نشانگر تومور، طبیعی یا تقریبا زیاد است.

  • مرحله IIIB- در این مرحله از سرطان بیضه، میزان پروتئین نشانگر تومور، متوسط است و بیماری یا به غدد لنفاوی مجاور یا به غدد لنفاوی دوردست و یا شش ها سرایت کرده است.

  • مرحله IIIC- در این مرحله از سرطان بیضه، میزان پروتئین نشانگر تومور زیاد است و ممکنست که سرطان به غدد لنفاوی مجاور یا به غدد لنفاوی دوردست و یا شش ها سرایت کرده باشد. ممکنست سرطان به اندام های دوردست از قبیل کبد یا مغز سرایت کرده باشد ولی در این مورد، نشانگرهای تومور اسپرمی می توانند هر اندازه ای داشته باشند.

 

                                                       



:: موضوعات مرتبط: زیست شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1681
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : یک شنبه 9 تير 1392
.
موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی