مردآزما، مرده آزما، مرتزما، مندرآزما یا جوان آزما موجودی افسانه ای است که از آن در داستان ها و افسانه های بخش های مختلفی از ایران یاد شده است.
درافسانه های مردم بلوچ مردآزما نام نوعی جن است که اگر کسی از وی نترسد با او دوست میشود و اگر از او بترسند با ترساندن قربانی اش را از پا در میآورد.[۱]
در این افسانهها گفته میشود مردآزما به صورت حیوانی اهلی بر مسافران مرد پدیدار میشود و ناگهانی سخن میگوید یا تغییر شکل میدهد و با این کار میزان دلاوری و مردانگی مسافر را میآزماید. بر پایه افسانه، مردآزما بیشتر در جایهای تاریک و خلوت نمودار میشود ولی به کسی آسیبی نمیزند و به باور گروهی، در برابر افراد ترسو ظاهر نمیشود تا از آنها آسیبی نبیند. گفته میشود این داستان برای این ساخته شده تا به افراد کمجرأت قوت قلب بدهند که اگر به جای تاریک یا خلوتی رفتند کمتر بترسند زیرا به آنها گفته میشد مردآزما به افراد ترسو کاری ندارد.
در خراسان جنوبی مردآزما را «مردهآزما» هم مینامند و او را موجودی زشتروی میدانند که محل زندگیاش گورستانهای خوفناک و گاه آسیابهای کهنهٔ آبی و بادیست. او از نور گریزان است و تقلید صدای آدمی میکند. مردهآزما را بیشتر به قالب زنی زشتروی میدانند که صورتش دراز و چاک دهانش عمودیست و دندانهایش افقی و بُرّان است.
در لرستان به این موجود افسانه ای "مرتزما" می گویند و از آن به عنوان موجودی ترسناک یاد می شود.
در داستانهایی دیگر مردآزما در کوچههای تاریک و خلوت از پشت دیوار ظاهر میشود و هر اندازه به او نگاه شود بزرگتر و بزرگتر میشود.
در کتاب کوچهٔ احمد شاملو نیز مردآزما به عنوان نام یکی از جنهایی است که به شکلهای گوناگونی در میآید. برخی دیگر آن را هیولا یا غولی تخیلی دانستهاند که بهصورتِ مویی ظاهرمیشود و بزرگ و بزرگتر میگردد یا قدی بسیار بلند به بلندی کوه دارد.
در مناطق کردنشین از این موجود به نام جوان ازما نام برده می شود .
در ادبیات شفاهی روستا های استان کرمان مردآزما (در گویش محلی "مندرآزما") موجودیست به باریکی دسته بیل و یک وجب قد. که کم کم قد میکشد. در صورت پرسش جواب میدهد و آدرس اشیاء گم شده را دقیقاً میگوید. نکته جالب آن است که در اکثر خوانواده های بزرگ (طایفه ها) یک نفر که معمولا مسن است ادعای دیدن "مندرازما" را در سنین جوانی دارد.
در فرهنگ عامه مردم سربندان از آن به نام مردوزوان یاد می شود که شبها در صحرا و بیابان ظاهر شده و به شکل مردی لاغر اندام است که به افراد تنها نزدیک می شود. اگر فرد بترسد و فرار کند مردوزوان او را دنبال کرده و رفته رفته قدش بلند و بلندتر می شود اما اگر فرد نترسد مردوزوان نمی تواند به او آسیبی برساند. چنین گفته می شود که مردوزوان دارای پاهایی بلند است که مانند ریسمان می ماند و وقتی به فردی که در حال فرار است برسد بر پشتش سوار شده و پاهایش را به دور کمر او گره می زند و آن فرد از آن به بعد اسیر و گرفتار مردوزوان می شود. بیشتر پیرمردهای سربندان ادعا دارند که در دوران جوانی در بیابان های پایین دست سربندان مردزوان را مشاهده کرده اند. حتی گفته می شود که مردوزوان خود را بصورت بزغاله ای که سخن می گوید، یا بصورت توده ای پشم گوسفند که وقتی فرد آن را برداشته در دستش تبدیل به بچه شده است نیز به مردم نشان داده است.
بنا به افسانههای قدیمی محکم گرفتن بند شلوار یا کمربند موجب ناپدید شدن مردآزما میشود.
:: موضوعات مرتبط:
افسانه ها ,
,
:: بازدید از این مطلب : 5442
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0